هوش داده افلاطون
جستجوی عمودی و هوش مصنوعی

آیا ارسطو یک بیت کوینر بود؟

تاریخ:

این یک سرمقاله نظری توسط جو موفت، خالق و نویسنده است. او به فلسفه ورزی و استدلال قیاسی افراطی در دنیایی از موضوعات داغ اختصاص دارد.

ارسطو در مورد پول حرف های زیادی برای گفتن داشت، اما در مورد بیت کوین چه می گفت؟ 

همانطور که گفتم، دو نوع کسب ثروت وجود دارد. یکی جزئی از مدیریت خانوار است، دیگری تجارت خرده فروشی است: اولی لازم و محترم است، در حالی که آنچه مبادله است عادلانه مورد نکوهش قرار می گیرد. زیرا غیرطبیعی است، و شیوه ای است که مردم از طریق آن از یکدیگر سود می برند. منفورترین نوع، و با بیشترین دلیل، ربا است که از خود پول سود می برد، نه از موضوع طبیعی آن. برای پول در نظر گرفته شده بود که در مبادله استفاده شود، اما نه برای افزایش بهره. و این اصطلاح بهره که به معنای زایش پول از پول است، به پرورش پول اطلاق می شود زیرا اولاد به پدر و مادر شباهت دارد. بنابراین، این غیرطبیعی ترین شیوه کسب ثروت است.» (منبع)

اکنون ممکن است برای من عاقلانه نباشد که ارسطو را نقد کنم، اما به نظر می رسد که در این ارزیابی از تجارت، منطق نادرستی وجود دارد. ارسطو در اینجا به طور مؤثر سه چیز را می گوید در حالی که مزایای مالکیت خصوصی را می شناسد:

  1. کسب ثروت زمانی نجیب است که بخشی از مدیریت خانواده باشد.
  2. توسعه ثروت خرده فروشی غیر طبیعی است و به درستی مورد انتقاد قرار می گیرد.
  3. وام دادن پول اساساً یک عمل غیراخلاقی است.

مطالعه اقتصاد و پراکسیولوژی به گونه‌ای توسعه یافته است که می‌توانیم به این سه گزاره نگاه کنیم و ایرادات استدلال او را بشناسیم، اما به راحتی می‌توان استدلال پشت باور او را فهمید. ارسطو، به عنوان شاگرد افلاطون، احترام زیادی برای اخلاق و جامعه ای هماهنگ قائل بود. در جایی که افلاطون برنامه ریزی مرکزی را به عنوان یک گزینه می دید - مانند یک سیستم سوسیالیستی کمونیستی یا به شدت برنامه ریزی شده - ارسطو مالکیت خصوصی را در تجارب انسانی ریشه دوانده است، بنابراین برای مسئولیت فردی و آموزش ضروری است.

پس چگونه این منطق ناقص است؟

جمله اول ناقص نیست. من فکر می‌کنم اکثر مردم امروز موافق هستند که ارزش‌آفرینی برای جمع‌آوری ثروت به منظور مدیریت و تأمین هزینه‌های یک خانواده نجیب است. اما گزاره دوم با گزاره اول در تضاد است. اگر کسب ثروت برای مدیریت خانوار ضروری و نجیب است، چرا تجارت خرده فروشی و تجارت پول غیرطبیعی تلقی می شود؟ ارسطو در بخش‌های دیگر کتاب خود «سیاست» حتی تشخیص می‌دهد که چگونه پول در خدمت هدف بزرگی است که وسیله مبادله است - کاهش «تصادف مضاعف خواسته‌ها» - که منجر به نکته بعدی در مورد وام دادن پول می‌شود.

اگرچه من با ارزیابی ارسطو مبنی بر اینکه وام دادن پول یک عمل غیراخلاقی است مخالفم، اما با توجه به هزینه های کارت اعتباری، بهره بالا و وام های غارتگرانه، معقول ترین انتقاد به تجارت در این زمینه است. موری روتباردبا این حال، از نظر ارسطو در مورد وام دادن پول ناامید شد و گفت:

ارسطو بهتر بود از چنین محکومیت اخلاقی عجولانه اجتناب می کرد و سعی می کرد بفهمد که چرا در واقع بهره به طور جهانی پرداخت می شود. آیا ممکن است چیزی «طبیعی» در مورد نرخ بهره وجود نداشته باشد؟ و اگر او دلیل اقتصادی دریافت - و پرداخت - بهره را کشف می کرد، شاید ارسطو می فهمید که چرا چنین اتهاماتی اخلاقی است و غیرطبیعی نیست. (منبع)

Rothbard احتمالاً به مزایای وام دادن پول و بهره اشاره می کند. مانند فرانک شوستاک به طور خلاصه می گوید: «بهره بهایی است که برای ترجیح دادن کالاها زودتر می پردازیم، و معیاری برای میزان انجام این کار».

وام گیرنده با برآوردن زودتر خواسته‌های خود سود می‌برد، وام‌دهنده متحمل ریسک می‌شود و آنها سود سرمایه‌گذاری «پس‌اندازهای واقعی» را در کالا از دست می‌دهند، بنابراین وام‌گیرنده برای فرصت تبدیل پس‌اندازهای آتی به کالاهای فوری، هزینه‌ای می‌پردازد. برای استفاده از مثال ارسطو در مقیاس کوچک: یک کفاش 1,000 دلار به یک سازنده خانه قرض می دهد تا از پس انداز هایی که هنوز به دست نیاورده است، آن را به ابزاری برای ساخت خانه تبدیل کند. کفاش اکنون در معرض خطر عدم بازپرداخت است، سرمایه‌گذاری بالقوه‌ای را که می‌توانست برای خرید مواد برای کفش‌سازی یا سایر کالاهای فوری انجام دهد، از دست می‌دهد، و خانه‌دار با توانایی تولید سریع‌تر ثروت سود می‌برد. کفاش به خاطر حمایتش از سازنده مستحق یک دستمزد ناچیز 5-10 درصدی است.

برگشت به روتبارداو در مقاله "همه چیز، طبق معمول، با یونانی ها شروع شد"، چیزی می گوید که من مطمئن نیستم با آن موافق باشم:

«ارسطو، مانند افلاطون، با رشد اقتصادی دشمنی داشت و طرفدار جامعه ای ساکن بود، که همه اینها با مخالفت او با پول سازی و انباشت ثروت مطابقت دارد. بینش هزیود قدیم به مشکل اقتصادی به عنوان تخصیص وسایل کمیاب برای ارضای خواسته‌های جایگزین عملاً توسط افلاطون و ارسطو نادیده گرفته شد، آنها در عوض به فضیلت کاهش امیال خود برای تطبیق با هر وسیله در دسترس توصیه کردند.

روتبارد در پایان مقاله‌اش به نکته‌ی خوبی اشاره می‌کند، وقتی اظهار می‌کند که ارسطو و افلاطون به جامعه‌ای موزون رواقی اعتقاد داشتند که از تولید طبیعی زمین بیشتر نشده بود. با این حال، مطمئن نیستم که کاملا موافقم که ارسطو به طور کلی با رشد اقتصادی دشمنی داشت یا خیر. از این گذشته، ارسطو نمی‌گوید قرض دادن پول یا وام به دلیل رشد اقتصادی بد است، بلکه ادعا می‌کند که دریافت سود از وام غیراخلاقی است. تفسیر من از ارسطو این بود که او، همانطور که راثبارد می‌گوید، معتقد بود که کم کردن «امیال خود برای تناسب با هر وسیله‌ای که در دسترس است» فضیلت دارد.

افلاطون و ارسطو هر دو نسخه‌هایی از اصلاح نژادی را توصیف کردند و معتقد بودند که جهان نباید کم و بیش پرجمعیت شود، بنابراین به احتمال زیاد ارسطو باورهای اقتصادی خود را به جهان بینی فلسفی خود گره زده است.

همه آنچه گفته شد، جمهوری رم پول خود را در طول سالیان متمادی کاهش داد و من از نحوه پرداخت آن از طریق بانک مرکزی، بانکداران محلی و غیره اطلاعی ندارم، اما توسط جمهوری یا امپراتور ضرب شده است. من فکر می‌کنم اگر سیستم وام‌دهی پول با چاپ پول در سیستم فیات فعلی ما قابل مقایسه باشد، استدلال با نظر او دشوار خواهد بود. ما می دانیم که امپراتوری روم در حدود 70 سال قبل از میلاد شروع به کاهش ارزش پول خود کرد، اما ممکن است سیستم های مشابهی در اوایل سال 350 قبل از میلاد وجود داشته باشد، در حالی که ارسطو در مورد این موضوع می نوشت.

اگر اینطور باشد، به نظر می رسد اظهارنظر او درباره ارز دولتی منطقی باشد. ارسطو می نویسد:اما پول طبق قرارداد به نوعی نماینده تقاضا تبدیل شده است. و به همین دلیل است که نام «پول» (نومیسما) را دارد - زیرا نه ذاتاً بلکه طبق قانون (نوموس) وجود دارد و در اختیار ماست که آن را تغییر داده و بی‌فایده کنیم.»

بنابراین ارسطو چه احساسی در مورد بیت کوین خواهد داشت؟

اگر ارسطو در جهان امروز زندگی می کرد، بسیاری از نظرات او به خوبی با ساختار کنونی ما مطابقت داشت. در جایی که افلاطون به برنامه ریزی مرکزی و کنترل مردم برای جامعه ای بهتر اعتقاد داشت، ارسطو دریافت که فردگرایی، مالکیت خصوصی و اراده آزاد برای تجربه بشری ضروری است. ارسطو از بانکداری و خدایی شدن پول انتقاد کرد. از بسیاری جهات، شما می توانید استدلال کنید که رفتار بیت کوینی ها با بیت کوین نوعی خدایی شدن است، اما در واقعیت برعکس است. من ممکن است در این ارزیابی اشتباه کنم، اما دلار به خدای جامعه تبدیل شده است و فدرال رزرو کلیسایی است که فقط به چاپ بیشتر برای نجات شما ادامه می دهد. شما را تضعیف می کند، در حالی که قدرت دلار را از طریق اعمال دولت و انحصار خشونت تقویت می کند.

مردم اعداد بزرگی را که با چاپ پول همراه می شوند را دوست دارند و معتقدند رشد بی پایان قابل دستیابی است (با تشکر، جان مینارد کینز!). چیزی که مردم متوجه نمی شوند این است که دلار بزرگ دود و آینه است، چاپ پول، بار بدهی ها، مالیات های آینده و از دست دادن آزادی در گوشه و کنار است. بیت کوین اما خدا نیست، بلکه ابزاری برای داوطلبی است. بیت کوین به شما این حق را می دهد که به جای تعهد به مصرف، فضیلت تر باشید. بیت کوین از آزادی محافظت می کند، فرصتی را برای همکاری فراهم می کند که هرگز قبلاً نبوده است، ارزش پس انداز را به جهان آموزش می دهد، و کانال هایی را برای وام دهی و خیریه رایگان در صورت امکان باز می کند. مهمتر از همه، این یک بیداری برای جهان است. ما به بانک ها یا دولت ها نیاز نداریم، فقط به حاکمیت خودمان نیاز داریم.

اگر میل ارسطو برای یک وسیله مبادله ای بود که طبق قانون وجود نداشت و در عوض از طریق کار و سیستم تجارت طبیعی مردمی که از آن استفاده می کردند وجود دارد، بیت کوین جواب می دهد. اثبات کار مقدمه ای است که همین ایده را ایجاد می کند. شما می توانید استدلال کنید که حتی در چالش ارسطو در مورد علاقه، بیت کوین راه حل عالی است. برای ایجاد بیت کوین جدید یا به دست آوردن هر بیت کوین، به اثبات کار دستگاه نیاز دارد. ماشینی که نیاز به انرژی دارد و برای کار کردن به مقدار مشخصی کار نیاز دارد. مسئله ارسطو در مورد پول حاصل از پول با بیت کوین حل می شود، که در عوض از طریق کار یا تلاش ایجاد می شود، به همان روشی که طلا از طریق استخراج پیدا می شود. علاوه بر این تعدیل عالی با ارز صادر شده توسط دولت، ما همچنین می توانیم تشخیص دهیم که بیت کوین به عنوان یک منبع محدود عمل می کند و تنها امکان گسترش و انقباض زیادی را فراهم می کند.

در حد 21 میلیون بیت کوین، وام دادن به بیت کوین نیاز به تفکر استراتژیک دارد که باعث ایجاد رقابت و کارایی می شود. این امر ذاتاً بانکداری غیرمتمرکز را ایجاد می کند و توسعه جامعه محلی را بهبود می بخشد و وام دادن را به یک کارکرد "نجیب" یا طبیعی تبدیل می کند. از آنجایی که هرگز بیش از ۲۱ میلیون وجود نخواهد داشت، اگر جهان بر اساس استاندارد بیت کوین اجرا شود، هر کالایی که خریداری یا فروخته می شود قابل مقایسه خواهد بود و بیت کوین واحد اندازه گیری رایج خواهد بود. به دلیل استاندارد واحدی که برای اداره یک خانواده مورد اعتماد مردم است، جهان نسبت به ما امروز قابلیت قیاس بیشتری خواهد داشت.

با بیت کوین و اثبات کار، ثروتمندان و قدرتمندان همان منابع نقدی نامحدودی را که ما در سیستم فیات داریم، در اختیار نخواهند داشت، بنابراین نمی توانند پول چاپ کنند یا جزوه دریافت کنند. برخی از ایرادات «پول» که ارسطو به آن اشاره می کند، تا زمانی که طبیعت انسان وجود دارد، همچنان در استاندارد بیت کوین وجود خواهد داشت. با این حال، روش هایی که در آنها «به دست آوردن ثروت» رخ می دهد منجر به رقابت بیشتر، دنیای مهربان تر و قرارداد اجتماعی عادلانه تر خواهد شد.

ارسطو، اولین بیت کوینر.

این یک پست مهمان توسط جو موفت است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc. یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.

نقطه_img

جدیدترین اطلاعات

نقطه_img

چت با ما

سلام! چگونه می توانم به شما کمک کنم؟