داروهای روانگردان به عنوان القا کننده شناخته شده اند حالات تغییر یافته هوشیاری در انسان ها با تغییر اساسی الگوهای طبیعی ادراک حسی، فکر و احساسات ما. تحقیق در مورد پتانسیل درمانی داروهای روانگردان به میزان قابل توجهی افزایش یافته است در دهه اخیر.
در حالی که این تحقیق مهم است، من همیشه با این ایده که روانگردان ها می توانند به عنوان ابزاری برای مطالعه پایه عصبی آگاهی انسان در حیوانات آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گیرند بیشتر مجذوب شده ام. ما در نهایت همان سخت افزار عصبی اولیه را با پستانداران دیگر به اشتراک می گذاریم، و احتمالاً برخی از جنبه های اساسی آگاهی را نیز به اشتراک می گذاریم. بنابراین، با بررسی آنچه در مغز اتفاق میافتد، زمانی که یک تغییر ناشی از روانگردانی در تجربه آگاهانه رخ میدهد، شاید بتوانیم بینشهایی در مورد اینکه آگاهی در وهله اول چیست، به دست آوریم.
ما هنوز چیزهای زیادی در مورد اینکه چگونه شبکه های سلولی در مغز امکان تجربه آگاهانه را فراهم می کنند، نمی دانیم. دیدگاه غالب این است که آگاهی به نحوی به عنوان یک پدیده جمعی ظاهر می شود که پردازش اطلاعات پراکنده نورون های منفرد (سلول های مغز) با تعامل سلول ها یکپارچه شود.
اما مکانیسمی که قرار است این اتفاق بیفتد هنوز نامشخص است. حالا ما مطالعه روی موش ها، منتشر شده در ارتباطات زیست شناسی، نشان می دهد که روانگردان ها به طور اساسی نحوه تعامل و رفتار نورون ها را تغییر می دهند.
مطالعه ما دو دسته مختلف از روانگردانها را در موشها مقایسه کرد: نوع کلاسیک LSD و نوع کمتر معمولی کتامین (کتامین در دوزهای بالاتر یک بیحس کننده است). هر دو دسته با وجود اثر بر گیرندههای مختلف در مغز، باعث ایجاد تجربیات روانگردان در انسان میشوند.
کاوش امواج مغزی
ما از الکترودها برای اندازه گیری همزمان فعالیت الکتریکی 128 ناحیه مجزا از مغز XNUMX موش بیدار استفاده کردیم، در حالی که به آنها داروهای روانگردان داده شد. الکترودها می توانند دو نوع سیگنال را دریافت کنند: امواج الکتریکی مغز ناشی از فعالیت تجمعی در هزاران نورون، و پالس های الکتریکی گذرا کوچکتر، به نام پتانسیل عمل، از تک تک سلول های عصبی است.
روانگردان های کلاسیک، مانند ال اس دی و سیلوسایبین (ماده فعال قارچ جادویی)، گیرنده ای را در مغز فعال می کنند (5-HT2A) که به طور معمول به آن متصل می شود. سروتونین، یک انتقال دهنده عصبی که خلق و خو و بسیاری چیزهای دیگر را تنظیم می کند. از طرف دیگر کتامین با مهار گیرنده دیگری (NMDA) عمل می کند که معمولاً توسط گیرنده فعال می شود. نمک اسید گلوتامیک، انتقال دهنده عصبی اولیه در مغز برای ایجاد نورون ها.
ما حدس زدیم که، علیرغم این تفاوتها، دو دسته روانگردانها ممکن است اثرات مشابهی بر فعالیت سلولهای مغز داشته باشند. در واقع، مشخص شد که هر دو گروه دارو، الگوی بسیار مشابه و متمایز امواج مغزی را در مناطق مختلف مغز القا میکنند.
امواج مغزی به طور غیرعادی سریع بودند و حدود 150 بار در ثانیه نوسان می کردند. آنها همچنین به طرز شگفت انگیزی بین مناطق مختلف مغز هماهنگ شدند. انفجارهای کوتاه نوسانات با فرکانس مشابه گهگاه در شرایط عادی در برخی از مناطق مغز رخ می دهد. اما در این مورد، آنها برای مدت طولانی رخ می دهند.
ابتدا، ما فرض کردیم که یک ساختار مغزی منفرد موج را تولید می کند و سپس به مکان های دیگر گسترش می یابد. اما داده ها با آن سناریو سازگار نبود. در عوض، دیدیم که امواج تقریباً همزمان در تمام قسمتهای مغز که میتوانیم آنها را تشخیص دهیم بالا و پایین میروند، پدیدهای به نام همگام سازی فاز. تا آنجا که می دانیم، چنین همگام سازی فاز فشرده در چنین فواصل طولانی، قبلاً هرگز مشاهده نشده بود.
ما همچنین توانستیم پتانسیل های عمل را از نورون های فردی در طول حالت روانگردان اندازه گیری کنیم. پتانسیلهای عمل، پالسهای الکتریکی هستند که بیشتر از یک هزارم ثانیه نیستند که از باز و بسته شدن کانالهای یونی در غشای سلولی ایجاد میشوند. پتانسیل های عمل اولین راه تأثیر نورون ها بر یکدیگر هستند. در نتیجه آنها را حامل اصلی اطلاعات در مغز می دانند.
با این حال، فعالیت پتانسیل عمل ناشی از LSD و کتامین به طور قابل توجهی متفاوت بود. به این ترتیب، نمیتوان آنها را مستقیماً به حالت روانگردان عمومی مرتبط کرد. برای LSD، نورونها مهار شدند - به این معنی که پتانسیلهای عمل کمتری را در تمام قسمتهای مغز شلیک میکردند. برای کتامین، این اثر به نوع سلول بستگی دارد - برخی از نورونهای بزرگ مهار میشوند، در حالی که نوعی از نورونهای کوچکتر و بهطور محلی متصلکننده بیشتر شلیک میکنند.
بنابراین، احتمالاً این پدیده موج همزمان - نحوه رفتار نورون ها به طور جمعی - است که قوی ترین ارتباط را با حالت روانگردان دارد. از نظر مکانیکی، این تا حدی منطقی است. این احتمال وجود دارد که این نوع افزایش همزمانی تأثیرات زیادی بر یکپارچه سازی اطلاعات در سراسر سیستم های عصبی داشته باشد که ادراک و شناخت عادی بر آن تکیه دارد.
من فکر می کنم که این ارتباط احتمالی بین پویایی سیستم در سطح نورون و آگاهی بسیار جذاب است. این نشان میدهد که آگاهی به جای فعالیت تک تک نورونها به یک حالت جمعی وابسته است - این بیشتر از مجموع اجزای آن است.
گفته می شود، این پیوند هنوز در این مرحله بسیار حدس و گمان است. به این دلیل که این پدیده هنوز در مغز انسان مشاهده نشده است. همچنین، هنگام تعمیم تجربیات انسانی به حیوانات دیگر باید محتاط بود - البته نمی توان دقیقاً دانست که چه جنبه هایی از سفر را با بستگان جوندگان خود به اشتراک می گذاریم.
اما وقتی نوبت به کشف راز عمیق آگاهی می رسد، هر ذره اطلاعات ارزشمند است.
Pär Halje، دانشیار پژوهشی فیزیولوژی عصبی، دانشگاه لوند
این مقاله از مجله منتشر شده است گفتگو تحت مجوز Creative Commons دفعات بازدید: مقاله.
تصویر های اعتباری: گرت آلتمن از جانب Pixabay
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoData.Network Vertical Generative Ai. به خودت قدرت بده دسترسی به اینجا.
- PlatoAiStream. هوش وب 3 دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- PlatoESG. خودرو / خودروهای الکتریکی، کربن ، CleanTech، انرژی، محیط، خورشیدی، مدیریت پسماند دسترسی به اینجا.
- PlatoHealth. هوش بیوتکنولوژی و آزمایشات بالینی. دسترسی به اینجا.
- ChartPrime. بازی معاملاتی خود را با ChartPrime ارتقا دهید. دسترسی به اینجا.
- BlockOffsets. نوسازی مالکیت افست زیست محیطی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://singularityhub.com/2023/08/23/consciousness-may-rely-on-brain-cells-acting-collectively-new-psychedelics-research-finds/