هوش داده افلاطون
جستجوی عمودی و هوش مصنوعی

شما اینترنتی که لیاقتش را دارید دریافت می کنید

تاریخ:

اظهار نظر برای اینکه ببینیم این کامیون کمپرسی به کجا می‌رود، ابتدا رد زباله‌ها را دنبال می‌کنیم.

ردیابی آن دشوار است، اما اثرات کارخانه های تولید محتوای اینترنتی، که تا حدود سال 2010 رشد کردند، هنوز به راحتی قابل مشاهده است.

اثر خالص محتوای تولید شده به میزان ده تا 2010 قطعه روزانه در موضوعات تخصصی - همه به دست افراد غیرمتخصص از طریق راهنمای Google Trends - منجر به ایجاد یک اینترنت شد که تا سال XNUMX، از کرکی اشباع شد (اگر نه بی معنی)، مقالات پر از کلمات کلیدی که اطلاعات قابل استفاده اندکی را ارائه می کردند و در بسیاری موارد، توصیه ها و اطلاعات زیادی را ارائه می کردند که به سادگی نادرست بودند.

و از آنجایی که کارخانه‌های تولید محتوا طبیعتاً تولیدکنندگان محتوای بیشتری را تولید کردند (و چرا که نه زمانی که محتوای مرتبط با بدترین تخلف به یاهو فروخته شد.! برای 100 میلیون دلار)، اتفاق بعدی اجتناب ناپذیر بود. آن شرکت‌های محتوای جدید به سادگی آنچه را که در کارخانه‌های تولید محتوای بزرگ‌تر یافتند، طوطی‌سازی کردند و به اصطلاح از اینترنت آن زمان به عنوان مجموعه آموزشی استفاده می‌کردند. چرخه مقالات بد با جزئیات کم یا بدتر از آن، جزئیات نادرست، بارها و بارها تکرار شد تا زمانی که تشخیص یک مقاله از مقاله بعدی دشوار شد، مگر اینکه در یکی از معدود سایت های ویرایش شده و معتبر یافت شود.

نام بازی برای این شرکت‌های محتوای اولیه کاملاً محض بود حجم. درآمدهای شبکه تبلیغاتی (گوگل ادسنس و غیره) تا سال 2005 کاهش یافته بود، اما با هزاران، اگر نگوییم میلیون ها مقاله، که هر کدام شاید سه سنت در روز تولید می کردند، پول بدی نبود. برای یک کارخانه تولید محتوا با 200,000 مقاله، این یک تجارت منظم 2 میلیون دلاری با سربار فوق العاده کم بود. میزبانی بسیار گران نبود، طراحی وب با ابزارهای CMS منبع باز مانند وردپرس، دروپال و موارد دیگر آسان بود، و مهم‌تر از همه (و در نهایت فاجعه‌بارترین) محتوای انبوه را می‌توان صرفاً به ازای هر مقاله از فروشگاه‌های خارج از کشور خریداری کرد.

این مدل به این معنی بود که اینترنت به سرعت مملو از مزخرفات بد نوشته شده بود، که بسیاری از آنها هنوز در قالب اصلی قابل جستجو هستند یا حتی بدتر بازنویسی شده اند. گوگل مجبور شد بازی خود را تقویت کند تا این موضوع را فیلتر کند و یاد بگیرد که چگونه کیفیت را در محتوا در مقابل ترکیب کلمات کلیدی جادویی که کارخانه‌های تولید محتوا می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند، ارائه دهد.

مشکلات مربوط به کارخانه های محتوا، به ویژه در تمام این سال ها بعد، واضح است، اما همه اینها در مقیاس انسانی با محدودیت های نویسندگان «آهسته» و افراد کلیدواژه بود. آینده موضوع جدیدی را در اختیار ما قرار می دهد - موضوعی که می تواند نحوه استفاده ما از اینترنت را برای همیشه خراب کند.

بیایید کمی ریاضی انجام دهیم.

وانمود کنید که سال 2006 است و در تجارت تولید محتوا هستید. شما در اوج بازی خود هستید. شما تیمی متشکل از 100 نویسنده در هند دارید که روزانه 10 دلار برای نوشتن و ارسال 400 قطعه XNUMX کلمه ای (موضوعات دیکته شده توسط داده های روند کلمات کلیدی گوگل در مقابل تخصص و غیره) به دست می آورند.

هزینه روزانه شما برای حقوق حدود 1,000 دلار است. هر روز کارخانه محتوای شما 2,000 قطعه محتوای منحصر به فرد را در 365 روز در سال پست می‌کند، و هر یک از این مقالات، با فرض رتبه‌بندی خوب موتور جستجو (که در آن زمان به راحتی می‌توان با ترفندهای کلیدواژه بازی کرد) هر یک از آن مقاله‌ها به ازای هر یک سه سنت تولید می‌کنند. روز

و در حالی که ما از اعداد خوب و گرد برای سهولت استفاده می کنیم، این اعداد سالانه را در نظر بگیرید (سالانه زیرا شما فقط به مدت یک سال نیاز دارید که این تجارت را اداره کنید، پول Adsense بدون توجه به هر اتفاقی، حداقل برای مدتی وارد می شود):

حقوق نویسندگانی که روزانه 20 مقاله را ایجاد، پست و برچسب گذاری می کنند، 365,000 دلار در سال برای شما هزینه دارد. آنها 730,000 قطعه محتوا به ارزش 10.95 دلار برای هر قطعه در طول سال تولید می کنند (با فرض سه سنت در روز برای 365 روز). و همه اینها، که برای شما بسیار ساده است، وسترن محتوا، به این معنی است که شما کسب و کاری دارید که حدود 8 میلیون دلار در سال تولید می کند.

اوه اما باید هاست و اینها را کم کنید. بیایید آن پنج را بزرگ بنامیم. هزینه زشت بزرگ؟ همه آن نویسنده های «گران قیمت». و تو با خودت فکر میکنی که به آنها نیاز دارد?

خوب ، شما نمی کنید.

زیرا اوه پسر آیا مدل کسب و کار جدیدی برای کارخانه های تولید محتوا وجود دارد. و در حالی که پیشینیان اوایل دهه 2000 اینترنت را آزاردهنده و پر از مقالات بیهوده می کردند که بدون گفتن چیزی به اهداف تعداد کلمات کلیدی و کلمات می رسید، این یکی به اندازه کافی مخرب است که اینترنت را به زباله کامل تبدیل کند. و نه فقط زباله ها از منظر محتوا، بلکه از نظر نحوه عملکرد کسب و کار-اینترنت- نیز.

قرار دادن "S" در "IoS"

این مدل کسب و کار جدید در حال حاضر در حال گسترش است. احتمالاً مقالات زیادی را خوانده اید که توسط GPT یا مدل های مشابه هوش مصنوعی تولید شده اند. دلیل اینکه احتمالاً متوجه نشدید این است که آنها بد نیستند. خب تو فکر می کنم آنها بد نیستند، اما به این دلیل است که شما در Internet of Shit (IoS) که کارخانه‌های تولید محتوا به وجود آورده‌اند، از شیر گرفته شده‌اید، که به ما آموزش می‌دهد تا انتظارات خود را در مورد مصرف اطلاعات کاهش دهیم.

مشکل این است که این مقالات تولید شده توسط هوش مصنوعی باید اطلاعات خود را از جایی با حجم کافی دریافت کنند تا به طور مناسب کلون های اطلاعاتی جدید را با زبان کمی شیواتر ایجاد کنند. و الگوریتم های آموزش هوش مصنوعی از کجا همه اینها را به دست می آورند؟ البته از IoS.

اگر ریاضیات بیشتری انجام دهیم، فرض می کنیم که 10 درصد از داده های آموزشی مشتق شده از IoS حاوی خطاهای واقعی است. همانطور که هوش مصنوعی آموزش می بیند، سپس دوباره آموزش می بیند، و دوباره آموزش می بیند، این خطاها افزایش می یابد. و سوار کنید. و در عرض یک دهه پس از آموزش مجدد در مورد داده‌های بد، عجیب، با کلمات عجیب و غیرقابل درک، ما با یک IoS واقعاً باقی می‌مانیم.

و ریاضی دوباره بسیار مهم است - و حجم آن نیز بسیار مهم است.

برای مثال، یک اپراتور تولید محتوا در مقیاس Western Content Lord، می‌تواند از ابزارهای رایگان برای تولید محتوا به همان سرعتی که اپراتورهای انسانی می‌توانند آن را با یک جمله ساده وصل کنند، استفاده کند. همین تیم 100 کارگری می تواند روزانه 300 قطعه را وارد کند.

آنها آن را نمی نویسند، فقط می پرسند GPT چت. آنها می توانند از آن بخواهند که کلمات کلیدی را مانند موفو پر کند و کلمات کلیدی را نیز تولید کند. در نهایت، آن فرآیند ChatGPT (به عنوان یکی از نمونه های بسیار) دارای قلاب های API برای انتشار مستقیم خروجی در وردپرس یا هر محتوای CMS که Lord انتخاب می کند خواهد بود.

هنگامی که یکپارچگی پلتفرم هوش مصنوعی به CMS کامل شد، دایره نیز کامل می شود: اینترنت فقط با خودش صحبت می کند.

مسابقه تا انتها

چیزی که لرد محتوای غربی و رقبا متوجه نمی شوند این است که این مسابقه به سمت پایین با چه سرعتی و به زودی آغاز خواهد شد.

Google Adsense و هر شبکه تبلیغاتی دیگری در این سیاره، سیل را تشخیص می‌دهد و هزینه‌ای را که برای یک کلیک یا مشاهده پرداخت می‌کند، تقریباً به هیچ می‌رساند. و پس از آن هیچ چیز نخواهد بود، اما نه قبل از اینکه گوگل و امثال آنها در لیست سیاه کارخانه های تولید محتوای هوش مصنوعی شناخته شده تلاش کنند. اما تعداد زیادی از آنها خیلی سریع ظاهر می شوند. به عنوان مثال، برای یک Google ساده تر خواهد بود که فهرستی امن از ناشران شناخته شده ایجاد کند که توسط انسان های ولگرد حمایت می شوند.

عالی، تو فکر می کنی، تعادل برقرار شده است! نه چندان.

برای همگام شدن با تمام نوآوری‌های جستجو که نتایج IoS را برای شما به پایین می‌برد، برای Google پول، آموزش هوش مصنوعی در مقیاس میلیارد دلاری و بازآموزی قابل توجه و مکرر در مجموعه اینترنت هزینه خواهد داشت. این پیکره سریع و خشمگین آلوده می شود و غول های جستجو چگونه برای این همه نوآوری جستجو هزینه می کنند؟ از طریق درآمدهای تبلیغاتی

غول های تبلیغاتی جستجو مانند گوگل ممکن است به نظر برسند که دماغ خود را نگه داشته و نتایج تولید محتوا را در صف می پذیرند زیرا انجام این کار به نفع اقتصادی آنهاست. اما اگر مجموعه محتوای «قابل قبول» 95 درصد کاهش یابد، چه؟

نرخ تصاعدی اصطکاک اینترنتی

ما دوباره به موضوع ریاضی و حجم و مواردی از این دست برمی گردیم تا به مهم ترین نکته بپردازیم: خطر اطلاعات یک مسئله نمایی است. یک سری از اشتباهات ایجاد شده، سپس توسط کارخانه های تولید محتوا برای یک دهه تکرار می شود، به این معنی است که این مشکلات به مدل اصلی زبان هوش مصنوعی از مجموعه اینترنت آموزش داده شده و تقویت می شوند.

زندگی در عصر اخبار جعلی یک چیز است، زیرا برای اکثر افراد متفکر، آشکارا جعلی است. وقتی اینترنت به اندازه کافی یک اشتباه را تکرار می کند، به حقیقت تبدیل می شود و این موذیانه ترین نتیجه تصادفی همه اینها است.

من شخصاً احساس بهتری می‌کنم که این قطعه را با نوعی پیام «جنگ با قدرت» به پایان برسانم، اما صادقانه بگویم، در این مرحله، گربه از کیف خارج شده است. کارخانه‌های تولید محتوا می‌توانند با درآمدهای هر مقاله که بر اساس یک برنامه ارزش بیش از پنج سال اندازه‌گیری می‌شوند و ممکن است در طول مدت فقط به 05 سنت برسد، رضایت داشته باشند. اما چه کسی اهمیت می دهد، درست است؟ این پول رایگان است. هاست ارزان است، CMS رایگان است، و تا زمانی که پول تبلیغات وجود دارد، ارزش تلاش برای درآمد غیرفعال را دارد.

ظاهراً این همان اینترنت است که شما سزاوار آن هستید. ®

نقطه_img

جدیدترین اطلاعات

نقطه_img

چت با ما

سلام! چگونه می توانم به شما کمک کنم؟