Apple Vision Pro تلفیقی بسیار چشمگیر از سخت افزار و نرم افزار است، اما به هیچ وجه کامل نیست. برای اطلاعات بیشتر در مورد تجزیه و تحلیل سخت افزار و نرم افزار Vision Pro و تجربه ای که آنها فعال می کنند، بخوانید.
اگر میخواهید مشخصات روی کاغذ Vision Pro را بخوانید، میتوانید این کار را انجام دهید اینجا کلیک نمایید. این بررسی به برخی از آن مشخصات اشاره می کند، اما در درجه اول در مورد تجربه واقعی استفاده از محصول است. و برای واضح بودن، من از آن در یک خانه واقعی استفاده کردم، نه در یک محیط نمایشی با دقت کنترل شده یا یک استودیو با نور خوب. و اپل یک واحد بررسی UploadVR ارسال نکرد، ما واحد خود را خریدیم.
در حالی که من اغلب در مورد پتانسیل بلندمدت AR و VR صحبت می کنم، در این مقاله Apple Vision Pro را به عنوان یک محصول واقعی مورد بررسی قرار می دهم. محصولی که از 3500 دلار شروع می شود. با این قیمت، اپل انتظارات زیادی دارد. اما آیا تحویل می دهد؟ آیا Vision Pro واقعاً هفت برابر بهتر از Quest 3 یا حتی دو برابر بهتر است؟ بخوانید تا متوجه شوید.
اون باتری لعنتی
مسلماً شدیدترین بحث سخت افزاری در حال حاضر در صنعت این است که با باتری لعنتی چه باید کرد.
اگر آن را در گیره نگه دارید، وزن را افزایش داده و قدرت محاسباتی را به چیپست های گوشی هوشمند محدود می کنید. اگر آن را در قسمت پشتی قرار دهید، خوابیدن روی صندلی، مبل یا تخت را غیرممکن میکنید. و اگر باتری را خارجی کنید، یک اتصال آزاردهنده و بیظرافت را معرفی میکنید. همه راه حل ها معاوضه های سختی دارند.
نظر شما در این مورد هر چه باشد، اپل رویکرد باتری متصل را حداقل برای هدست نسل اول خود انتخاب کرد. و این بدان معناست که هر بار که به استفاده از Vision Pro می روید، باید آگاهانه به این فکر کنید که چگونه این لنگر 353 گرمی را به بهترین شکل قرار دهید، حدود دو برابر وزن یک تلفن هوشمند معمولی، و چگونه کابل را از بازوی چپ خود دور نگه دارید. . و اگر می خواهید بایستید یا حتی وضعیت نشستن خود را تنظیم کنید، بهتر است مطمئن شوید که باتری در جیب شما باشد یا آن را در دست بگیرید.
کابل را گرفته ام من باتری را از روی صندلی ام انداختم و هدست را با ناراحتی کشیدم. و من خیلی به سمت راست خم شدهام و به مرز تتر رسیدهام. اتصال باتری همیشه وجود دارد و به دلیل کوتاه بودن آن بسیار آزاردهندهتر از اتصال طولانی هدستهای PC VR یا PlayStation VR2 است. من Quest 3 را در چند روز گذشته به طور مکرر به عنوان نقطه مقایسه با Vision Pro انتخاب کردهام، و اینکه بتوانید هدست را روی سر خود بگذارید و هر طور که دوست دارید حرکت کنید، بدون نیاز به پیشاندیشی، فوقالعاده شاداب است.
در سال 2019 ما جیسون روبین، مدیر Oculus پرسید آیا شرکت او یک مدل محاسباتی قابل حمل متصل را در نظر گرفته است یا خیر. او همان چیزی است که گفت:
"این مدلی است که ما قطعا بررسی کرده ایم. نکات مثبت زیادی در آن وجود دارد، مانند داشتن عینک های کوچکتر روی سر، که یک مزیت بزرگ است. باتری، وزن را دور نگه می دارد، گرما را از صفحه نمایش دور می کند، قادر به جدا کردن باتری است. همه اینها عالی است.
مشکل زمانی است که شما آن را انجام می دهید، زیرا ما آن را امتحان کرده ایم، شما یک سیم دارید و شما هرگز آن سیم را فراموش نمی کنید."
متأسفانه روبین کاملاً درست می گفت. در زمان من با Apple Vision Pro تاکنون، تقریباً هرگز آن سیم را فراموش نکرده ام.
در مورد عمر واقعی باتری، من به طور مداوم حدود 2 ساعت تبلیغ شده را دریافت کردم، اگرچه می توانید برق USB-C را برای استفاده نامحدود به باتری وصل کنید، و این همان چیزی است که من بیشتر وقت خود را در Vision Pro صرف کردم. با توجه به این موضوع و تمرکز روی محصول، به نظرم شکایات رایج در مورد عمر باتری، که عمدتاً از جانب کسانی است که در واقع صاحب هدست نیستند، بسیار زیاد است.
Sidenote: به نظر می رسد باتری دارای یک IMU است، زیرا بلند کردن آن یا ضربه زدن به آن گاهی اوقات LED وضعیت برق را فعال می کند. در مورد مهندسی بیش از حد صحبت کنید!
میدان دید عمودی باریک و مهر و موم نور
اولین چیزی که وقتی Vision Pro را روی صورتم گذاشتم متوجه شدم میدان دید بود.
از نظر افقی خوب است و تقریباً با Quest 2 برابری میکند. اما از نظر عمودی یکی از باریکترین هدستهای مدرن است، بهطور محسوسی باریکتر از هر Quest.
این برای تماشای محتوای ویدیویی سنتی اهمیت چندانی ندارد، زیرا به هر حال بیشتر آن ها در نسبت تصویر عریض هستند. اما برای محتوای کاملاً غوطهور یا نگاه کردن به اطراف تا حدی احساس تنگناپذیری میکند، قابلیت مشاهده صفحهکلید شما را در سناریوهای بهرهوری محدود میکند و راه رفتن را خطرناک میکند زیرا نمیتوانید زمین زیر را ببینید. دلیل شماره 1 این است که Vision Pro عملاً نمی تواند در خارج از منزل استفاده شود، و چرا ویدیوهایی که از افرادی که این کار را انجام می دهند می بینید اینفلوئنسرهایی هستند که به دنبال نفوذ هستند و صادقانه یک مورد استفاده عملی را به تصویر نمی کشند.
با این حال، به طرز شگفت انگیزی، میدان دید باریک Vision Pro در واقع تقصیر ضخامت مهر و موم نور است که در غیر این صورت به عنوان رابط چهره شناخته می شود. از نظر فنی میتوانید Vision Pro را بدون مهر و موم سبک بپوشید، اگرچه اپل آن را توصیه نمیکند و آنقدر به بینی شما آسیب میزند که کاربردی نباشد. بدون مهر و موم نور، میدان دید ویژن پرو فقط چند درجه از Quest 3 باریک تر به نظر می رسد.
28 اندازه مختلف مهر و موم نور، در قالب NumberNumberLetter، به عنوان مثال، وجود دارد. 33N. عدد اول تقریباً عرض (از 1 تا 3)، عدد دوم ضخامت (از 1 تا 6) و حرف اندازه پل دماغه است، یا W برای پهن یا N برای باریک. اما این به طور رسمی تایید نشده است.
اندازه من 21 وات است، به این معنی که باید نازک ترین مهر و موم نور ممکن را داشته باشم، اما در مقایسه با عدم استفاده از آن، میدان دید را به طور قابل توجهی باریک می کند. من فقط می توانم تصور کنم که میدان دید برای کسانی که مهر و موم نور ضخیم تری دارند چقدر بدتر است.
نکته عجیب دیگر در مورد مهر و موم نور این است که در واقع تمام نور را مسدود نمی کند. و منظور من به دلیل شکل آن مانند سایر هدست ها نیست. مهر و موم خود جامع است، تنها با یک شکاف نوری کوچک، مزیت فرآیند اسکن صورت برای انتخاب اندازه ایده آل. مشکل این است که مواد پارچه به خودی خود کاملاً مات نیستند، بنابراین نورهای روشن تا حدی به آن نفوذ می کنند و به چشمان شما و لنزها می رسند و باعث ایجاد تابش خیره کننده حواس می شوند. من این را یک نقص طراحی آشکار می دانم. همچنین دلیل شماره 2 این است که Vision Pro نمی تواند عملاً در خارج از منزل استفاده شود، و اینکه چرا ویدیوهایی که از افرادی که این کار را انجام می دهند می بینید اینفلوئنسرهایی هستند که به دنبال نفوذ هستند و صادقانه یک مورد استفاده عملی را به تصویر نمی کشند.
تنظیم IPD و وضوح لنز
در Vision Pro تنظیم IPD به طور کامل به صورت خودکار انجام می شود. و منظورم کاملا هنگامی که برای اولین بار آن را میپوشید، به شما گفته میشود که دکمه بالایی را نگه دارید، و احساس میکنید (و تجسمی از آن را مشاهده میکنید) لنزها به صورت افقی حرکت میکنند تا با چشمانتان هماهنگ شوند. دوربینهای ردیاب چشم موقعیت مردمکهای شما را حس میکنند و محرکهای کوچک پیزوالکتریک لنزها را در جای خود حرکت میدهند.
این ایده اولیه جدید نیست. تنظیم خودکار IPD نیز از ویژگی های هدست های Pico 4 Enterprise، Pimax Crystal و Varjo است. اما Vision Pro در واقع یک گام فراتر از هر یک از این موارد می رود: هر لنز به طور مستقل حرکت می کند. این مهم است زیرا IPDهای بسیاری از افراد در واقع نامتقارن هستند، با فاصله کمی متفاوت نسبت به مرکز صورت آنها. با Vision Pro شما اساساً تراز نوری افقی عالی را دریافت می کنید. البته، این امر در دنیایی قبل از Quest Pro و Quest 3 که لنزهایی با جعبه چشم آنقدر عریض دارند، بسیار بزرگتر بود که اگر IPD شما کمی اشتباه تنظیم شده باشد، اهمیتی ندارد.
یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد ویژن پرو، تصحیح اعوجاج پویا است. از ردیابی چشم برای به روز رسانی مدل تصحیح اعوجاج لنز در زمان واقعی برای محاسبه زاویه چشم شما در هر فریم استفاده می کند. متا دارد نمونه های اولیه نشان داده شده است از این، اما اپل در واقع آن را ارسال کرد.
و مانند همه هدستهای حملونقل، لنزهای Vision Pro دارای فوکوس ثابت هستند، بنابراین شما فوکوس واقعی را به عنوان نشانه عمق دریافت نمیکنید و اشیا از نزدیک تارتر میشوند. اما تنظیم خودکار IPD برای هر چشم و تصحیح اعوجاج پویا هنوز هم ویژگیهای قابل توجهی هستند و امیدوارم هر دو به استانداردی برای همه هدستهای رده بالا تبدیل شوند.
در مورد وضوح اپتیکال واقعی لنزها، اپل پس از متا در رتبه دوم قرار دارد. تصویر به طور کلی واضح و بدون تحریف است به جز لبه های چپ و راست هر چشم، تقریباً 5٪ در هر طرف. در آن لبهها تاری خشن و حاشیههای رنگی بسیار شدیدتر از Quest 3 وجود دارد. وقتی از چشمان خود برای نگاه کردن به یک صفحه مجازی به سمت خود استفاده میکنید و مجبور میشوید سر خود را بچرخانید، این حالت میتواند قابل توجه باشد.
پشتیبانی از درجها و عینکهای تجویزی
من نیازی به عینک ندارم، بنابراین نمی توانم در مورد احساس استفاده از نسخه 150 دلاری در ویژن پرو نظر بدهم. چیزی که می توانم به شما بگویم این است که هر درج یک کد QR مانند دارد که Vision Pro برای تنظیم خط پایه مدل تصحیح اعوجاج اسکن می کند. توجه بسیار چشمگیر به جزئیات و کیفیت.
در حالی که از نظر تئوری می توانید عینک خود را به عنوان همکار من Kyle Reisenbeck در Vision Pro قرار دهید آزمایش، اپل اکیداً از انجام این کار توصیه می کند. ممکن است لنز را خراش دهید و هرگونه اعوجاج ایجاد شده توسط عینک اصلاح نخواهد شد. ردیابی چشم نیز برای استفاده از طریق عینک طراحی نشده است، اگرچه کایل ادعا می کند که برای او کار می کند.
Passthrough یک کیسه مخلوط است
شفافیت، روشنایی، رنگها و محدوده پویا
علیرغم آنچه ممکن است شنیده باشید، در همه شرایط نوری به جز روشنترین شرایط، عبور Apple Vision Pro چیزی شبیه به یک اپتیک شفاف احساس نمیکند. هنوز هم بسیار شبیه فید دوربین گوشی های هوشمند است.
Meta Quest 3 از دوربین های رنگی 4 مگاپیکسلی برای عبور استفاده می کند، در حالی که Vision Pro از دوربین های 6.5 مگاپیکسلی استفاده می کند. برای مقایسه، برای دستیابی به وضوح عبوری که ادعا می شود "عملاً از دید طبیعی قابل تشخیص نیست" Varjo XR-4 مبتنی بر کامپیوتر از دوربین های 20 مگاپیکسلی استفاده می کند.
مانند تمام سیستم های دوربین، کیفیت Vision Pro به شدت به شرایط نور بستگی دارد. اما به طور کلی، از منظر واضح، عبور Vision Pro به طور قابل توجهی بهتر از Quest 3 است، اما نه به طور چشمگیری. کمی دانهدار است، اگرچه نسبت به Quest 3 بسیار کمتر دانهدار است، و کمی تار است، هرچند بهطور محسوسی تارتر از Quest 3 است.
من از مینیاتور استفاده کردم نمودار اسنلن (ارائه شده توسط ویراستار من، ایان همیلتون) برای تعیین کمیت سطح بینایی انسان که عبور از هر هدست می تواند فراهم کند. با Quest 3 من تقریباً میتوانستم ردیف چهارم را بخوانم، معادل دید 20/50، در حالی که در Apple Vision Pro به سختی میتوانستم ردیف پنجم را بخوانم، معادل دید 20/40. بدون هدست می توانم ردیف هشتم یعنی دید 20/20 را بخوانم.
عبور Vision Pro به اندازه کافی خوب است که فاصله کانونی ثابت عامل محدود کننده اصلی برای استفاده راحت از تلفن شما می شود. اما هنوز به اندازه کافی خوب نیست که جزئیات ظریفی مانند متن کوچک را در هر فاصله ای بیش از یک متر یا بیشتر ببینید، و بدون نور روشن حتی به اندازه کافی خوب نیست که به وضوح کلیدهای صفحه کلیدی را که روی زانوهایتان قرار گرفته اند ببینید.
و گذر Vision Pro از برخی جهات در واقع بدتر از Quest 3 است. در حالی که گذرگاه Quest 3 روشن و پر جنب و جوش است، Apple Vision Pro تیره تر است و دارای رنگ های بی صدا با فیلتری ظریف رنگ قهوه ای است. آیا این میتواند یک مبادله ناخواسته از صفحه جلویی شیشهای تیره باشد یا با تغییرات نرمافزاری قابل حل است؟
منطقه ای که در آن گذر Vision Pro می درخشد، محدوده دینامیکی باورنکردنی آن است. Sure Quest 3 هنگامی که به یک منبع نور روشن نزدیک می شوید نوردهی خود را به صورت پویا تنظیم می کند، به طوری که برای مثال صفحه نمایش ها به طور موقت قابل مشاهده هستند، اما Vision Pro لازم نیست. محدوده دینامیکی دوربین آن برای کنترل همزمان تنوع زیادی از نور کافی است، بنابراین تقریباً هیچ ضربه ای دریافت نمی کنید. قابل توجه است. حتی در خارج از منزل با منفجر شدن خورشید، گذر Vision Pro منفجر نشد.
مقیاس، عمق، و تاری حرکت
تا کنون بزرگترین تفاوت بین عبور در Vision Pro و Quest 3 تکنیک اساسی متفاوت است. این مهم ترین مزیت عبور Vision Pro را نسبت به Quest 3 ارائه می دهد، اما برخی معاوضه های جدی نیز دارد.
مشکل عبور به عنوان یک مفهوم این است که دوربین ها در جایی که چشمان شما قرار دارند قرار نمی گیرند. لنزها، نمایشگرها و سخت افزار محاسباتی بین آنها فاصله ایجاد می کنند.
در Quest، نمایی که از دنیای واقعی میبینید، بازپرداخت واقعی نمای دوربین است. این هدست یک الگوریتم بینایی کامپیوتری را روی دوربینهای ردیابی مقیاس خاکستری اجرا میکند تا یک نقشه عمقی اول شخص در هر فریم ایجاد کند، و پیکسلهای دوربینهای رنگی برای مطابقت با این نقشه عمق، با هدف ارائه نمایی با عمق و مقیاس صحیح، منحرف میشوند. شما از موقعیت چشمان خود خواهید دید در میدان نزدیک، Quest حتی از ردیابی موقعیتی استفاده میکند تا سر شما بتواند قبل از اینکه فریم دوربین بعدی در دسترس باشد، از طریق این نمای بازپرداخت شده ترجمه کند تا تأخیر درک شده را به حداقل برساند. مشکل این رویکرد این است که نقشه عمق هر فریم وضوح بسیار پایینی دارد و کاملاً دقیق نیست، به همین دلیل است که Quest 3 اعوجاج وحشتناک تاب برداشتن حباب را نشان می دهد که ما به شدت از آن انتقاد کردیم. در بررسی ما، چرا خاموش کردن ردیابی موقعیتی گذر را نیز خاموش می کند و چرا گذرگاه در یک وسیله نقلیه در حال حرکت به شدت تکان می خورد و کج می شود.
بسیار واضح است که Apple Vision Pro از این نوع بازپرداخت زمان واقعی استفاده نمی کند. حتی زمانی که من عمداً دوربینهای ردیاب را مسدود کردهام، هیچ گونه تاب خوردگی وجود ندارد. هرگز فکر نمی کند که یک پنجره شیشه ای یک تصویر دو بعدی باشد. و پوشاندن دوربینها در یک طرف جلوی هدست، که در Quest باعث شکسته شدن بازتابدهی میشود، در Vision Pro به جز سیاهکردن یک چشم، کاری انجام نمیدهد. اما من واقعاً می دانم که Vision Pro یک دیدگاه بازطراحی شده پویا نیست این است که مقیاس و چشم انداز کمی متفاوت است. بله، درست است، عبور اپل ویژن پرو از نظر عمق درست نیست. این از همه بیشتر بود جنبه شگفتانگیز Vision Pro برای من، و چیزی که تقریباً هیچ نقد دیگری به آن اشاره نکردهام.
عاری بودن از اعوجاج تابخوردگی Quest عمیقاً طراوتبخش است، در مقایسه میتواند احساسی عالی داشته باشد و احتمالاً این همان چیزی است که بیشتر مردم وقتی از Vision Pro را تمجید میکنند، منظور میکنند. و اگر روی کاناپهای نشستهاید که تنها چیزی که به شما نزدیک است دستهایتان است، احتمالاً متوجه نمیشوید که منظرهای که میبینید از نظر عمقی درست نیست. اما اگر پشت میز بنشینید، قطعا متوجه خواهید شد که چگونه میز و مانیتور روبروی شما در حین چرخاندن سر خود، به گونه ای کج می شود که اشیاء مجازی این کار را نمی کنند. و در این فاصلههای نزدیک، متوجه خواهید شد که همترازی اشیاء مجازی با اشیاء واقعی در حین حرکت سرتان کمی تغییر میکند. این به خاطر هیچ خطای ردیابی نیست، باز هم، فقط دیدگاه Vision Pro از دنیای واقعی از نظر عمق درست نیست. Quest 3 را بلند کنید و خواهید دید که اشیاء دنیای واقعی در موقعیت و مقیاسی که در زمانی که هدست را روی آن قرار داشتید، باقی می مانند. Vision Pro را بلند کنید و خواهید دید که همه چیز کمی تغییر کرده است. اپل ثبات هندسی را به قیمت عمق و مقیاس نادرست در اولویت قرار داد، در حالی که متا عمق و مقیاس را به قیمت تاب برداشتن حباب ها در اولویت قرار داد.
هنگامی که در حال راه رفتن هستید، دیدگاه ویژن پرو یک بازپرداخت پویا نیست. در Vision Pro در خانه یا خارج از منزل خود قدم بزنید و هر مرحله باعث می شود نمای عبوری کمی تکان بخورد و حتی باعث می شود کمی احساس ناراحتی کنم. همین کار را در Quest 3 انجام دهید و در حالی که اعوجاج تاب بر روی دیوارها را مشاهده خواهید کرد، منظرهای که مشاهده میکنید عاری از این لرزش است، زیرا باز هم، شما در حال حرکت از طریق بازپرداخت و عدم مشاهده خروجی خام دوربین هستید. این دلیل شماره 3 است که Vision Pro را نمی توان عملاً در خارج از منزل استفاده کرد و چرا ویدیوهایی که از افرادی که این کار را انجام می دهند می بینید اینفلوئنسرها هستند که به دنبال نفوذ هستند و صادقانه یک مورد استفاده عملی را به تصویر نمی کشند.
یکی دیگر از تفاوت های جالب بین رویکردهای اپل و متا برای عبور، تاری حرکت تصویربرداری دوگانه است. در Vision Pro، اجسام متحرک مانند دستهای شما وقتی سرتان ثابت است هیچ تاری از خود نشان نمیدهند و تقریباً کاملاً صاف به نظر میرسند. اما هنگامی که سر خود را می چرخانید، تصویربرداری دوگانه قابل توجهی وجود دارد - به قدری که "وای، وقتی سر خود را حرکت می دهید واقعا تار است" اولین واکنش تنها شخصی بود که من Vision Pro را تا به حال به نمایش گذاشته ام. چرا این جالب است این است که در Quest 3 دقیقا برعکس است. اجسام متحرک مانند دستان شما تصویربرداری دوگانه قابل توجهی از خود نشان می دهند، در حالی که چرخش سر نتیجه بسیار کمی دارد. همه اینها به یک دلیل است: در Vision Pro شما یک منبع تغذیه دوربین را از موقعیتی متفاوت از چشمان خود می بینید، در حالی که در Quest می بینید که یک نمای بازپخش شده برای مطابقت با آنچه چشمان شما می بینند، مشاهده می کنید.
دیدن اینکه چگونه رویکردهای مختلف اپل و متا در محصولات آینده تکامل مییابند، جذاب خواهد بود. از نظر تئوری، با یک نقشه عمق با وضوح بسیار بالاتر، متا باید بتواند در عین حفظ مزایای خود، معاوضه بازپرداخت را به حداقل برساند. از طرف دیگر، بهبود عمق و مقیاس Vision Pro ظاهراً مستلزم باریکتر کردن هدست و حذف چشمانداز یا به نوعی قرار دادن دوربینها در زیر آن است تا دوربینها بتوانند به موقعیت چشمهای شما نزدیکتر شوند. از طرف دیگر، هر یک از شرکت ها ممکن است از یک راه حل مبتنی بر سخت افزار جدید مانند متا استفاده کنند نمونه اولیه فلامرا، یا اجرای الف مبتنی بر شبکه عصبی راه حل با چیپست های قدرتمندتر آینده.
میکرو نمایشگرهای OLED خیره کننده نزدیک به 4K
چیزی که به سرعت متوجه میشوید این است که محدودیتهای دید ویژن پرو از دنیای واقعی قطعاً از دوربینها نشأت میگیرد، نه نمایشگرها، زیرا محتوای مجازی که بر روی دید شما قرار میگیرد چیزی جز خیرهکننده نیست.
ویژن پرو نزدیک به 4K نمایشگرهای میکرو OLED تا حد زیادی چشمگیرترین عنصر سخت افزار آن هستند و کیفیت بصری آن را در لیگی متفاوت از هر رقیب دیگری قرار می دهند. در بازاری مملو از هدستهای LCD 2K با مشکی خاکستری تیره و رنگهای خاموش، هوای تازه است.
رنگ ها پر جنب و جوش هستند، کنتراست و محدوده دینامیکی باورنکردنی است، و یک پیکسل سخت افزاری در چشم نیست. برای اولین بار در هر هدست مصرفی که امتحان کردهام، نمیتوانم پیکسلهای سختافزاری را در هیچ سناریویی تشخیص دهم و جزئیات دقیق به وضوح قابل مشاهده است.
همچنین این اولین هدست مستقلی است که دارای وضوحی است که می تواند موارد استفاده از بهره وری را که توسط شرکت ها وعده داده شده است، ارائه دهد مثل متا اکنون برای سالها عملاً بدون نیاز به بزرگتر کردن صفحهنمایش از میدان دید هدست، قابل اجرا است. در یک اندازه دید راحت، خوانایی چیزی بین مانیتور 1440p و 4K احساس می شود. این یک نقطه عطف برای هدست های به سبک VR است.
هدست | فناوری نمایش | وضوح در هر چشم |
Oculus Rift و HTC Vive (2016) |
OLED | ۱۳۰۰ × ۶۰۰ (PenTile) |
شاخص شیر (2019) |
ال سی دی | ۱۳۰۰ × ۶۰۰ |
متا کوئست 2 (2020) |
ال سی دی | ~1680×1870 (تخمینی) |
متا کوئست 3 (2023) |
ال سی دی | ۱۳۰۰ × ۶۰۰ |
فراتر از صفحه نمایش بزرگ (2023) |
میکرو OLED | ۱۳۰۰ × ۶۰۰ |
اپل ویژن پرو (2024) |
میکرو OLED | ۱۳۰۰ × ۶۰۰ |
با این حال، یک مشکل با نمایشگرهای Apple Vision Pro وجود دارد، ماندگاری، یعنی مقدار زمانی که نمایشگر در هر فریم در واقع روشن می شود. این تقریباً از هر هدست دیگری بالاتر است و این بدان معناست که هنگام حرکت دادن سر حتی در محتوای کاملاً مجازی، مقداری تاری حرکت خواهید دید. این نمونه ای از نحوه بهینه سازی Apple Vision Pro برای استفاده در حالت نشسته و نه برای حرکت فعال است. و Vision Pro را تبدیل به یک هدست غیربهینه برای هر محتوایی می کند که در آن به سرعت سر خود را می چرخانید، مانند چند بازی فعال.
یکی دیگر از مشکلات کوچکتر این است که برای هدایت این وضوح، Vision Pro به طور مداوم از رندر foveated با ردیابی چشم استفاده می کند. در برنامههای بومی که با RealityKit ساخته شدهاند، بیشتر کار میکند، اگرچه گاهی اوقات شما مصنوعات بصری جزئی را در حاشیه میبینید. اما در برخی از برنامه های یونیتی متوجه مصنوعات بسیار واضح و خشن، به خصوص روی متن شدم. ظاهراً این یک مشکل شناخته شده است و در نسخه های بعدی ادغام Unity visionOS اصلاحاتی ارائه می شود.
وزن و راحتی
در حالی که وضوح Vision Pro باعث می شود که از نظر تئوری قادر به جایگزینی مانیتورها باشد، احتمالاً شما واقعاً نمی خواهید این کار را انجام دهید.
با توجه به اینکه بیشتر بازاریابی شامل ساعتها نشستن و تماشای یا تعامل با صفحههای مجازی است، و با توجه به اینکه باتری خارجی است، ممکن است تصور کنید که Vision Pro نسبتا سبک و راحت است. اما شما اشتباه می کنید.
علیرغم طراحی باتری خارجی، حتی با حذف مهر و موم سبک و بند سر، ویژن پرو 478 گرم وزن دارد. برای مقایسه، Meta Quest 3 با برداشتن رابط صورت و بندهای آن 397 گرم وزن دارد و گیره Pico 4 حدود 295 گرم وزن دارد. این یک وضعیت تا حدی عجیب است که تنها هدست اصلی با باتری متصل سنگینترین است، اما اپل مقدار زیادی از قطعات را در این مورد گیر کرده و آنها را در یک قاب آلومینیومی با صفحه جلویی شیشهای قرار داده است. ممکن است آلومینیوم برای کمک به دفع گرمای تولید شده توسط چیپستهای M2 و R1 مورد نیاز بوده باشد، یا ممکن است فقط به دلیل ویژگیهای زیباییشناختی آن انتخاب شده باشد.
Vision Pro خارج از جعبه، دارای یک بند به نام Solo Knit Band است که از قبل وصل شده است. این همان بند است که تقریباً در تمام عکسهای بازاریابی اپل میبینید، و از پارچهای «سهبعدی بافتنی» ساخته شده است که در پشت سرتان احساس خوبی دارد. با این حال، مشکل این است که فاقد بند بالایی است، جزء مهمی از بند هدستهای دیگر مانند Quest 3 و Valve Index. نتیجه این است که Solo Knit Band به راحتی نمی تواند وزن هدست را تحمل کند. من آن را فقط برای حدود 3 تا 5 دقیقه قابل تحمل می دانم، اگر حتی، پس از آن هدست آنقدر درد می کند که فقط باید آن را در بیاورم. من نمی توانم تصور کنم که اپل به طور جدی از کسی انتظار دارد که بند بافتنی انفرادی را بپوشد، و تصور می کنم بیش از هر دلیل عملی برای عکس های بازاریابی و تصویر برند وجود دارد.
خوشبختانه Vision Pro با یک بند متفاوت در جعبه به نام Dual Loop Band عرضه می شود و دارای یک بند بالا به پهلو است. با Dual Loop Band می توانم Vision Pro را به طور نامحدود بپوشم. من هنوز آن را به عنوان راحت توصیف نمی کنم، و سنگینی هدست هرگز واقعاً از بین نمی رود.
چیزی که من در مورد بند حلقه دوگانه دوست ندارم این است که چگونه بند عقب آن به اندازه نوار بافتنی سولو احساس نرم و دلپذیری ندارد. ای کاش اپل نوار بافتنی انفرادی را با بند بالا ترکیب می کرد در یکی از پتنت های طراحی آن دیده می شود.
یک جنبه مثبت راحتی ویژن پرو این است که بالشتک مهر و موم سبک از یک فوم بسیار راحت ساخته شده است و از آنجایی که مهر و موم سبک برای صورت شما اندازه دارد، بسیار خوب می نشیند. بله، وزن همیشه وجود دارد، اما حداقل چیزی که به صورت شما فشار می آورد مانند Quest 2 خشن نیست.
انسداد و مرزها
پوشاندن صفحات و اشیاء مجازی روی دنیای واقعی یک چیز است، اما برای متقاعد کردن و قابل استفاده کردن آنها باید بتوان توسط اشیاء واقعی مسدود شود. ما در بررسی خود از فقدان کامل انسداد دینامیک متا کوئست 3 در هنگام راهاندازی به شدت انتقاد کردیم، و اگرچه متا اخیراً آن را اضافه کرده است، نیاز به یکپارچهسازی پیچیده توسعهدهنده دارد و نقشه عمقی که آن را هدایت میکند وضوح بسیار پایینی دارد که منجر به نتایج ظاهری بسیار وحشتناکی میشود.
Apple Vision Pro از طرف دیگر دارای انسداد به دو شکل مجزا است.
شکل اصلی انسداد دست و بازو است. به وضوح یک مدل تقسیمبندی دست و بازو دو بعدی (جدا از ردیابی اسکلت سه بعدی) برای دوربین هر چشم وجود دارد. تمیز بودن تقسیم بندی به شرایط نور بستگی دارد، اما به طور کلی به نظر می رسد با فعال کردن پس زمینه در وب کم خود در برنامه ای مانند زوم یا در بهترین حالت یک کار با صفحه سبز آماتور، چه چیزی را دریافت می کنید. این انسداد در سراسر سیستم، در هر برنامه وجود دارد. این یک ویژگی مهم است که باعث می شود اشیاء مجازی به نظر برسد که گویی واقعاً در اتاق با شما هستند. و به عنوان یک لمس صیقلی، دست و بازوهای شما برای مطابقت با هر محیط مجازی که در آن هستید روشن می شوند.
با این حال، نگرانکننده و نگرانکننده است که این انسداد شامل چیزی که در دست دارید نمیشود، به این معنی که تلفن یا نوشیدنیتان همچنان پشت صفحههای مجازی و اشیاء پنهان میشود، حتی اگر در جلو باشند. انگار چیزی که در دست دارید نامرئی است.
Sidenote: شنیده ام که توسعه دهندگان می توانند انسداد دست و بازو را غیرفعال کنند، اما من با هیچ برنامه ای مواجه نشده ام که این کار را انجام دهد.
شکل دیگر انسداد سه بعدی محیطی است. Vision Pro از LiDAR و دید کامپیوتری خود برای ایجاد یک شبکه سه بعدی از محیط اطراف شما استفاده می کند که در زمان واقعی به روز می شود. با این حال، این قابلیت چشمگیر هنوز چندان مورد استفاده قرار نگرفته است. در فضای اشتراکی، جایی که رندر توسط اپل کنترل می شود، این تنها برای افزودن شفافیت ظریف به اشیاء مجازی در پشت هندسه واقعی مانند دیوارها استفاده می شود. توسعهدهندگان برنامههایی که از فضای کامل استفاده میکنند، از نظر تئوری میتوانند کارهای بیشتری انجام دهند، اما هیچکدام هنوز واقعاً انجام ندادهاند. این شکاف بین قابلیتهای سختافزار و آنچه نرمافزار فعلی واقعاً از آن استفاده میکند، موضوعی تکراری در Apple Vision Pro است.
چیزی که در Vision Pro پیدا نمیکنید، نیاز به ترسیم یک مرز ایمنی است، همانطور که در Quest 3 نیاز دارید، و هرگز توسط یک شبکه نوار زندان تکرنگ زشت و زشت که روی برنامه ایجاد تضاد عمقی میکشد، مزاحم نخواهید شد. اگرچه این یک شمشیر دو لبه است، زیرا در عوض Vision Pro اساساً به طور دائم در حالتی معادل Quest's Stationary عمل می کند. در یک برنامه غوطهور، بیش از یک متر یا بیشتر در هر جهتی حرکت کنید و بهتدریج به مسیر عبور تبدیل میشود. Apple Vision Pro به شما امکان می دهد بایستید، بله، اما اجازه VR در مقیاس اتاق را نمی دهد.
visionOS و فضای مشترک
Apple Vision Pro اولین هدست به سبک واقعیت مجازی است که با سیستم عاملی عرضه می شود که فقط یک فورک اندروید نیست. در حالی که مبتنی بر iPadOS است، که خود مبتنی بر iOS است، اپل به وضوح تغییرات اساسی اساسی ایجاد کرده و نرم افزار سیستم را برای محاسبات فضایی طراحی کرده است. در واقع، این اولین سیستم عامل کاملاً ویژه ساخته شده برای XR است که در واقع یک دستگاه مصرف کننده را تامین می کند.
دو حالت اساسی visionOS وجود دارد، فضای مشترک و فضای کامل. توسعه دهندگان برنامه می توانند انتخاب کنند که کدام یک از این حالت ها را می خواهند برنامه خود را هدف قرار دهند.
فضای مشترک پیش فرض است. همانطور که از نام آن پیداست، برنامه های فضای مشترک می توانند در کنار یکدیگر اجرا شوند. این میتواند شامل ویندوز، مستطیلهای گرد دوبعدی با شفافیت اختیاری، و حجمها، قسمتهای مکعبی شکلی باشد که برنامهها میتوانند محتوای سهبعدی را از یک مدل تا دنیای بازی مینیاتوری نمایش دهند. برنامهها فقط میتوانند از Windows، فقط Volume یا هر دو استفاده کنند.
در فضای مشترک، اپل به طور کامل رندر، نورپردازی و ردیابی را کنترل می کند. نکته منفی این است که توسعهدهندگان فقط رویدادها را دریافت میکنند، مانند پیکسلی که کاربر هنگام فشار دادن به آن نگاه میکند، اما دسترسی خام به ردیابی دستهای اسکلتی ندارند. اما مزایا شامل UX بسیار سازگار بین برنامهها، تضاد کامل با Quest است که در آن باید کنترلها و تعاملات مختلف بین هر برنامه را دوباره یاد بگیرید، حتی برنامههایی برای کارهای ساده. مزیت دیگر این است که اپل از حسگرهای نور محیطی Vision Pro برای نورپردازی محتوای مجازی استفاده میکند تا با نور اتاق واقعی شما مطابقت داشته باشد و پنجرهها و حجمها حتی بر روی زمین واقعی سایه میاندازند. هیچ یک از اینها نیاز به یکپارچه سازی توسعه دهنده از هر نوع ندارد، همه اینها به طور خودکار اتفاق می افتد.
اگر برنامهای به جای آن از یک فضای کامل استفاده کند، همه برنامههای فضای مشترک دیگر را که در حال اجرا بودید پنهان میکند و نمیتوانید بدون توقف موقت برنامه Full Space آنها را بالا بیاورید. برنامه های Full Space به رندر اسکلتی دسترسی دارند و می توانند پشته رندر خود را کنترل کنند. فضای کامل مانند نمایش تمام صفحه در رایانه شخصی است و استفاده از آن اساساً یک نیاز برای بازی های فعال یا تجربه های VR همهجانبه است.
در مقایسه، در پلتفرمهای دیگری مانند Meta Quest، هر برنامه سه بعدی به طور موثر در یک فضای کامل اجرا میشود، و مفهوم فضای مشترک در حال حاضر فقط برای برنامههای دو بعدی وجود دارد، که شما میتوانید حداکثر سه مورد از آنها را به طور همزمان مشاهده کنید. رویکرد اپل به چندوظیفهای اجازه میدهد تا برنامههای سه بعدی را در بر بگیرد و این به آن به عنوان یک دستگاه محاسباتی عمومی پتانسیل قابل توجهی میدهد. به عنوان مثال، من می توانم در حین بازی شطرنج در اتاق بازی، یک ویدیو تماشا کنم یا به موسیقی خودم گوش دهم. ویژگی Augments آینده متا برای Quest 3 تا حدودی شبیه به نظر می رسد، اما هنوز عرضه نشده است و ویدیوهای لو رفته پیشنهاد می کند از یونیتی پشتیبانی نمی کند.
با این حال، یکی از معایب قابل توجه جداسازی سخت اپل از فضای اشتراکی در برابر فضای کامل این است که نمی توانید در برنامه های Full Space چند کار انجام دهید. در Quest میتوانید مرورگر را بدون به حداقل رساندن برنامه غوطهور باز کنید، بنابراین میتوانید در یک بازی واقعیت مجازی در کنار دوست خود بایستید و به سرعت چیزی را در گوگل جستجو کنید. در Vision Pro باید به فضای مشترک برگردید، که باعث میشود برنامه همهجانبه به حداقل برسد و تا زمانی که دوباره آن را باز کنید، متوقف میشود.
ورودی و کنترل ها
ردیابی چشم و دست
بزرگترین تفاوت بین visionOS و نرم افزار سیستم در همه هدست هایی که قبل از آن عرضه شده اند، الگوی تعاملی کاملا متفاوت آن است.
در visionOS چشمان شما مکان نما هستند و فشار دادن انگشت شست به انگشت اشاره کلیک ماوس است. و برای واضح بودن، نیازی نیست دستان خود را در مقابل خود قرار دهید، همانطور که ممکن است در برخی از عکسهای افرادی که از Vision Pro استفاده میکنند دیده باشید. نکته اصلی این است که کلیک کردن حتی زمانی که دستهایتان روی بازو یا بازوی صندلیتان قرار گرفته است، کار میکند، به این معنی که میتوانید ساعتها بدون «بازوی گوریل» از Vision Pro استفاده کنید. نقطه درد
برای فعل و انفعالاتی که با دو دست روی صفحه لمسی انجام می دهید، مانند بزرگنمایی و چرخش، به سادگی با هر دو دست همزمان فشار می دهید. دستهایتان را از هم دور یا کنار هم بکشید تا جایی که نگاه میکنید زوم کنید، یا یکی را به عقب و دیگری را به جلو حرکت دهید تا بچرخد.
این تلفیقی زیبا از ردیابی چشم و ردیابی دست تقریباً برای هر تعاملی عالی است و در بهترین حالت میتواند شبیه تله پاتی باشد، گسترشی از افکار شما. آنقدر در ذهن من جا افتاده است که حتی متوجه شده ام سعی می کنم به صفحه تلویزیون و لپ تاپم خیره شوم و نیشگون بگیرم.
با این حال، یک زمینه وجود دارد که در آن به طرز شگفت انگیزی شکست می خورد: متن. برای وارد کردن متن، نگاه کردن به هر حرف چشمان شما را خسته می کند، و برای انتخاب متن دقیق، به اندازه کافی دقیق نیست. مطمئناً میتوانید صفحهکلید مجازی را مستقیم لمس کنید، اما این حتی کندتر است. ورودی متن عملی بدون صفحه کلید فیزیکی یک مشکل حل نشده در XR باقی مانده است و اپل راه حل جادویی ندارد.
ورودی های ناخواسته نیز یک مشکل بسیار واقعی برای ردیابی دست است. من هنگام باز کردن یک قوطی برای نوشیدن به طور تصادفی به قسمت دیگری از یک فیلم پرش کرده ام، یا متن تصادفی را در یک سند انتخاب کرده ام در حالی که دستانم فقط روی صفحه کلید قرار گرفته بودند. اگرچه این رخدادها عمدتاً فقط در نور کم اتفاق میافتند، اما باید در درازمدت حل شوند تا این روش ورودی اولیه مناسبی باشد. همانطور که امروزه وجود دارد، مشابه صفحه نمایش لمسی است که گاهی اوقات با برخورد ذرات گرد و غبار به آن فعال می شود.
علاوه بر این، مواردی وجود دارد که میخواهید بین چیزی که به آن نگاه میکنید و چیزی که کنترل میکنید فاصله بگیرید. به عنوان مثال، هنگام جستجوی ویدیو، اغلب میخواهم در حین پیمایش نوار جستجو به فیلم نگاه کنم، و visionOS این را دوست ندارد. به نظر می رسد این با اجرای نرم افزاری متفاوت قابل حل است.
پشتیبانی از صفحه کلید و ماوس
همانطور که با سایر هدست های مستقل می توانید به راحتی یک صفحه کلید بلوتوث را به همان اندازه که ورودی متن با ردیابی دست و چشم بد می کند. صفحه کلید جادویی اپل حتی ردیابی میشود، با یک پیشنمایش ورودی متن کوچک در بالای آن، بنابراین میتوانید هنگام تایپ به صفحهکلید نگاه کنید و ببینید چه چیزی را وارد میکنید.
اگر قصد دارید از Vision Pro برای نوشتن با هر ظرفیتی، حتی فقط توییت و ایمیل استفاده کنید، یک صفحه کلید بلوتوث کاملا ضروری است. یکی از مشکلات بسیار آزاردهنده این است که گاهی اوقات صفحه کلید مجازی همچنان ظاهر می شود و دید شما را مخفی می کند. من گمان می کنم این یک اشکال است.
بنابراین مشکل ورودی متن حل می شود، اما در مورد انتخاب متن چطور؟ انتخاب متن با ردیابی چشم کاملاً خسته کننده است. می توانید Trackpad جادویی اپل را وصل کنید – اما همین. هنوز هیچ پشتیبانی از ماوس در visionOS وجود ندارد، که به نظر یک نادیده گرفتن عجیب است. در حالت ایدهآل، من میخواهم یک صفحهکلید جادویی با ترکپد داخلی ببینم، زیرا حمل و نقل هر دو به این معنی است که شما اکنون علاوه بر Vision Pro، دو چیز اضافی را نیز حمل میکنید، نه فقط یک مورد.
راهانداز برنامه، سیری و مرکز کنترل
در حالی که Vision Pro برای بیشتر ورودی های داخلی خود به ردیابی چشم و ردیابی دست متکی است، دو کنترل فیزیکی نیز در بالا دارد. در سمت چپ دکمه Capture و در سمت راست صفحه کلید قابل کلیک به نام Digital Crown وجود دارد.
کمترین تعامل مورد علاقه من در Vision Pro نیاز به کلیک بر روی Digital Crown در راه اندازی برنامه است. با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی سیستم تعاملی ویژن پرو این است که به شما اجازه می دهد بازوهای خود را شل کنید و با سرعت فکر تعامل داشته باشید، واقعاً عجیب است که هر بار که می خواهید یک برنامه را راه اندازی کنید مجبور شوید دست خود را بالا ببرید و یک دکمه را فشار دهید. . متوجه شدم که یک ژست برنامه ها را از استفاده از ژست مذکور محدود می کند و گاهی اوقات فعال نمی شود، اما تصور کنید اگر دکمه شروع ویندوز یک دکمه فیزیکی در بالای مانیتور شما باشد، چقدر سرعت شما را کاهش می دهد. من اغلب متوجه می شوم که کف دستم را باز می کنم و انگشت اشاره ام را به انگشت شستم می چسبانم، اشاره منو در Meta Quest، فقط به خاطر می آورم که در visionOS چندان آسان نیست.
در واقع، گفتن «سیری، راهاندازی» سریعتر است به جای اینکه به سمت بالا بروید و Digital Crown را فشار دهید، سپس آن را پیدا کنید و روی آن ضربه بزنید. نمیتوانید برنامهها را در راهانداز برنامه مرتبسازی کنید، و سیری بهطور کمکی برنامهها را در موقعیتی که در هنگام درخواست شما به آن نگاه میکنید باز میکند.
Sidenote: سیری در Vision Pro به دلایلی بسیار سریعتر از سایر دستگاه های اپل است. با این حال، هنوز هم از نظر عملکرد به همان اندازه محدود است.
نوع دیگر منو در ویژن پرو، مانند سایر دستگاه های اپل، مرکز کنترل است. برای دسترسی به آن، با چشمان خود به بالا نگاه کنید تا زمانی که یک دایره کوچک با یک فلش رو به پایین در داخل ظاهر شود، سپس با انگشتان خود ضربه بزنید. این اساساً یک منوی سریع با دسترسی سریع به زمان، تاریخ، جابجایی محیط روشن/تاریک، کنترل صدا، اعلانها، و مرکز کنترل گسترده با دسترسی سریع به Wi-Fi، بلوتوث، حالت هواپیما، حالت سفر، پخش پخش هوایی، صفحه نمایش مجازی مک، حالت مهمان، جستجو و ضبط.
این یک جایگزین جالب برای حرکت دست است. در اصل، این یک چشم ژست مشکل این است که اگر برنامهای در مسیری که دایره باید باشد، نمایش داده نمیشود، بنابراین برای ایجاد آن باید سر خود را از هر برنامهای دور کنید. همچنین اگر مکرراً به آن دسترسی دارید، چرخاندن چشم تا حدی به سمت بالا می تواند تا حدودی خسته کننده باشد. باز هم ترجیح می دهم این یک حرکت دست باشد. و در حالت ایده آل، اپل فقط باید لانچر برنامه و مرکز کنترل را در یک منو ادغام کند.
تاج و محیط های دیجیتال
در فضای مشترک یا در برنامههایی که از محیط اختیاری خود استفاده میکنند، پیمایش Digital Crown به آرامی بین عبور کامل و غوطهور شدن کامل در محیطی که انتخاب میکنید، جابهجا میشود. در نیمه راه، محیط مجازی را در جلوی جایی که نشستهاید و دنیای واقعی را در کنارهها و پشت سر خود میبینید که در لبهها یک شفافیت صاف محو میشود. اپل به شما امکان می دهد درجه دقیق غوطه وری را که می خواهید انتخاب کنید، در حالی که همچنان به شما اجازه می دهد تا هر چقدر که می خواهید به محیط اطراف خود متصل بمانید.
در منوی اصلی visionOS محیطی را که می خواهید انتخاب می کنید، که تا حدودی شبیه به تنظیم پس زمینه دسکتاپ در مک است. در حال حاضر شما می توانید یکی را انتخاب کنید:
- هالهاکالی، آتشفشان عظیم هاواین
- یوسمیتی پارک ملی در زمستان
- درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا پارک ملی در تابستان
- یک دریاچه روبروی کوه هود
- شنهای سفید باغ ملی
- سطح ماه
هر شش این محیطها کاملاً خیرهکننده به نظر میرسند، هندسه سهبعدی نزدیک شما با فتوگرامتری اسکن شده است که در برخی مکانها به فوتورئالیسم نزدیک میشود، و صدای فضایی با کیفیت بالا و واقعی. و مانند گذرگاه، پنجره ها و اشیاء سه بعدی سایه های واقعی را بر روی محیط ایجاد می کنند. این یک تضاد کامل با Quest است، که در آن محیطها وضوح پایین و تار هستند. به هر حال، این تقصیر سخت افزار Quest نیست، زیرا آن محیط ها از GPU بسیار کم استفاده می کنند. این نمونه دیگری از متا است که نرم افزار با کیفیت را ارائه نمی دهد.
اگر طرفدار دور شدن از دنیای واقعی نیستید و عمدتاً Vision Pro را به عنوان یک هدست واقعیت افزوده میخواهید، اما همچنان میخواهید دیدگاه خود را دوباره ترکیب کنید، پنج محیط وجود دارد که در عوض فقط گذر را دوباره روشن میکنند: نور صبح، نور بهار، نور تابستان. ، نور پاییز و نور زمستان. به طور عجیبی این ها با صدا نیز همراه هستند، اما می توانید به طور مستقل میزان صدای محیط را تنظیم کنید.
Sidenote: قبل از اینکه اپل ویژن پرو به طور رسمی معرفی شود، زمانی که ما از منابع معتبری که آن را توصیف میکردند گزارش میدادیم، به این نتیجه میرسیدیم که «این یک کلیک طعمه در مورد بخار افزار است!» نظرات سبک، تاج دیجیتال بود شرح داده شده به عنوان "شماره گیری واقعیت". این نام بسیار جالبتر و مناسبتر بود، اما من حدس میزنم که اپل میخواست با اپل واچ سازگار باشد، که دارای تاج دیجیتالی نیز است.
بینایی…
EyeSight که به عنوان گذر معکوس نیز شناخته می شود، یک ایده هوشمندانه است. یکی از بزرگترین مشکلات استفاده از هدست در اتاقی با سایر افراد این است که آنها نمی دانند چه زمانی می توانید یا نمی توانید آنها را ببینید و این باعث ایجاد یک ناراحتی اجتماعی اولیه می شود که به نظر می رسد بسیاری از علاقه مندان به واقعیت مجازی آن را دست کم می گیرند.
در تئوری EyeSight این را حل می کند، و من اپل را برای تلاش تحسین می کنم. مشکل این است که در شکل نسل اول خود، به سختی کار می کند.
اولاً، الگوریتم آگاهی مردم که باعث میشود EyeSight در وهله اول ظاهر شود، برای من بسیار غیر قابل اعتماد بوده است. در هر چیزی جز نور ایدهآل، اغلب نمیتواند طرف مقابل را تشخیص دهد و بنابراین پاسخ او به «آیا میتوانی چشمانم را ببینی؟» یک "نه، فقط شیشه سیاه" جامد بوده است.
اما حتی زمانی که People Awareness برای فعال کردن EyeSight کار میکند، روشنایی تصویر خیلی تاریک است که مفید نباشد. تقریباً در هر شرایط نوری ممکن، پاسخ به «آیا میتوانی چشمانم را ببینی» «به سختی – و اگر نمیپرسیدی متوجه نمیشدم» بوده است.
مشکل نهایی این است که در حالی که EyeSight دارای اختلاف منظر است، این فقط برای محور افقی اعمال می شود. اگر از یک زاویه عمودی شیب دار، از بالا یا پایین به آن نگاه کنید، اثر کاملاً شکسته می شود و حتی عجیب تر به نظر می رسد. پاسخ هایی که من به این موضوع داشته ام عبارتند از "وای، این کاملا وحشتناک به نظر می رسد".
برخی از افراد EyeSight را به عنوان یک پروژه شکست خورده نادیده گرفتهاند و تصور میکنند که در نسخههای بعدی Vision Pro، مسیر TouchBar را طی خواهد کرد، اما من با این سطح از بدبینی مخالفم. باز هم، ایده خوبی است، فقط یک پیاده سازی بسیار زودرس و محدود است. متا برای اولین بار در سال 2019 تحقیقاتی را در مورد عبور معکوس نشان داد و اخیراً رندری از آنچه می تواند در یک هدست "امکان ساخت اکنون" به نظر برسد را نشان داد. در حالی که واضح است که رندرها به طور کامل واقعیت را نشان نمی دهند، محققان متا مطمئن هستند که امکان ارائه گذر معکوس با کیفیت بسیار بالاتر نسبت به Vision Pro وجود دارد، و من مطمئن هستم که مهندسان اپل در حال حاضر نیز در این زمینه سخت کار می کنند.
بهینه سازی و عملکرد
تنها مورد مورد علاقه من در مورد تجربه استفاده از Apple Vision Pro تا کنون عملکرد آن است. مهم نیست که در فضای اشتراکی چه کاری انجام می دهید، Vision Pro به سادگی فریم ها را به وضوح رها نمی کند. من هیچ لرزشی را تجربه نکردهام، آن پدیده وحشتناکی که Quest و PC VR را گرفتار میکند و من و بسیاری دیگر را بیمار میکند، و نبود آن در Vision Pro چیزی کم از عالی نیست.
دقیقاً مشخص نیست که Vision Pro چگونه این کار را انجام می دهد. من گمانهزنیهایی را خواندهام که به این دلیل است که تراشه R1 عبور را به طور جداگانه کنترل میکند، بنابراین مهم نیست که M2 چقدر استرس دارد، فریمها کاهش نمییابد. این به جز یک مشکل محتمل به نظر می رسد - اگر من در یک محیط کاملا مجازی هستم، هیچ تکان دهنده ای هم نمی بینم. همچنین واضح است که وقتی از Pico 4 استفاده می کنید و می بینید که نرم افزار سیستم آن چقدر روان و کارآمد است، چیپست در Quest مشکلی ندارد. متا محدودیت سخت افزاری ندارد، نرم افزار آن فقط بهینه سازی ضعیفی دارد.
تئوری من بر اساس ده ها ساعت من در Vision Pro است، و برای روشن بودن این فقط حدس و گمان من است، این است که دلیل واقعی عدم تزلزل ویژن پرو چیزی است که با معماری زیربنایی visionOS مرتبط است. من گمان میکنم که در فضای اشتراکگذاری شده، visionOS قبل از اینکه به برنامهها زمان CPU یا GPU بدهد، گذر، محیط مجازی و محتوای پنجره موجود را رندر و ترکیب میکند. بنابراین اگر یک رشته سیستم یا برنامه نتواند به موقع کامل شود، به سادگی آنچه را که قبلاً ترکیب شده است به صفحه نمایش می دهد. کنترل هسته به فوتون بر روی سختافزار و نرمافزار تا حدودی برای دستهبندیهای دیگر دستگاهها مفید است، اما برای XR مسلماً ضروری است و به اپل این امکان را میدهد تا سطحی از صیقلکاری را به دست بیاورد که فوکرهای اندروید فقط میتوانند رویای آن را داشته باشند.
اگرچه به طرز عجیبی یک چیز وجود دارد که به نظر می رسد در visionOS ضعیف عمل می کند: پیمایش در لیست برنامه ها. به نظر می رسد که نرخ فریم انیمیشن بسیار کم است، نه اینکه یک مشکل واقعی عملکرد واقعی باشد.
حالت مهمان و قابلیت اشتراک گذاری
هنگامی که می خواهید Vision Pro را نسخه ی نمایشی یا اشتراک گذاری کنید، باید قبل از تحویل هدست، حالت مهمان را فعال کنید. و هر بار که از حالت مهمان استفاده می کنید، شخص دیگر باید کالیبراسیون ردیابی چشم را انجام دهد که حدود یک دقیقه طول می کشد.
این فوق العاده آزاردهنده است که نتوانید کالیبراسیون را در حساب کاربری ذخیره کنید. مانند iPad، Apple Vision Pro از چندین حساب کاربری پشتیبانی نمی کند. با iPad، به وضوح فقط یک تصمیم خصمانه کاربر است که سعی کنید هر یک از اعضای خانواده خود را بفروشید. وجود دارد در نسخه تجاری و آموزشی iPadOS. با Vision Pro، با توجه به اینکه مهر و موم سبک و سربندها برای صورت خاص شما اندازه میشوند، توجیه بیشتری وجود دارد و میتوانید استدلال کنید که اشتراکگذاری هدست بهخصوص بهداشتی نیست. اما خوب است که اپل به زوج ها یا دوستانی که مایل به خرید مهر و موم نور دوم هستند اجازه دهد تا حساب دوم داشته باشند. سیستم احراز هویت OpticID به این معنی است که visionOS حتی به مرحله بازگشایی اضافه شده که در Meta Quest ظاهر میشود، در صورت اضافه کردن حساب دوم نیازی نخواهد داشت.
یک ویژگی بسیار مفید حالت مهمان این است که هنگام فعال کردن آن از شما خواسته میشود یک هدف AirPlay را انتخاب کنید. اگر این کار را انجام دهید، هنگامی که فرد آن را بر روی هدست قرار می دهد، شروع به ارسال به آن می کند. من دوست دارم ببینم سایر سازندگان هدست یک حالت مهمان اضافه کنند که پخش خودکار را شروع کند و رابط کاربری سادهتری داشته باشد. با این حال، یک نکته آزاردهنده این است که نمیتوانید ویدیوهای دارای حق چاپ مانند فیلم یا حتی ویدیوهای همهجانبه اپل را در حین پخش پخشکننده AirPlay تماشا کنید. در Quest این نوع ویدیوها در نمای ریختهشده سیاه نشان داده میشوند، اما در Vision Pro برای دارنده هدست سیاه نشان داده میشوند.
فیلم ها و نمایش های تلویزیونی
تحلیلگران سالها در مورد زمان و نحوه عرضه تلویزیون توسط اپل حدس میزدند، و با Vision Pro این کار را انجام داد. نکته جالب این است که فقط یک نفر در اتاق می تواند آن را ببیند. اما امروزه نوجوانان و دانشآموزان به تنهایی در اتاقشان از طریق تلویزیون، لپتاپ یا تبلت فیلمها و نمایشها را تماشا میکنند، همانطور که افراد مجرد در هر سن و شرایطی در اتاق نشیمن خود، و مسافران در هتلها و هواپیماها.
وضوح، رنگ ها و کنتراست پنل های میکرو OLED در اندازه صفحه نمایش مجازی visionOS می تواند Vision Pro را به روشی باورنکردنی برای تماشای فیلم و برنامه های تلویزیونی تبدیل کند. در پروازی که از نیویورک به خانه میرفتم، روی صندلی اکونومی نشستم، با این حال، تنظیمات تماشای فیلم بهتر از هر کسی در کلاس اول بود.
و در حالی که تجربه تماشای دو بعدی در حال حاضر عالی است، محتوای سه بعدی به طرز چشمگیری خوب است. این سه بعدی تار، تار و خسته کننده چشمی نیست که در سینماها یا تلویزیون های سه بعدی دیدید. این سه بعدی واقعی و کامل است که همان سرزندگی محتوای سنتی را حفظ می کند. این بهتر از دو بعدی بدون هیچ گونه معاوضه است. من آنقدر تحت تأثیر فیلمهای سه بعدی در ویژن پرو قرار گرفتم که اکنون وقتی به محتوای دو بعدی روی هر پلتفرمی برمیگردم، احساس میکنم چیزی از دست رفته است. میتوانم ببینم هدستهایی که این فرمت را در دهه آینده احیا میکنند، همانطور که Vision Pro در حال حاضر شروع به انجام آن کرده است.
بدون نیاز به سخت افزار اضافی، عملکرد به عنوان یک تلویزیون غول پیکر قابل حمل بهترین کاری است که Vision Pro انجام می دهد، و کاملا منطقی است که بسیاری از بازاریابی اپل روی این مورد استفاده می کنند.
به غیر از راحتی، تنها محدودیت در اینجا این است که مانند همه اپتیک های به سبک VR، در سناریوهای با کنتراست بالا مانند یک فیلم روشن در یک محیط تاریک، تابش خیره کننده خواهید دید. شما می توانید تا حدودی با یک محیط روشن تر این را کاهش دهید.
من اغلب شنیده ام که مردم می گویند "شما می توانید این کار را از قبل با Quest انجام دهید!"، اما این به سادگی درست نیست - حداقل از نظر قانونی. Quest هیچ راه داخلی برای اجاره یا دانلود فیلم ندارد و هیچ برنامه ای در فروشگاه امکان دانلود یا سه بعدی را ندارد. یک برنامه Netflix VR وجود دارد، اما برای استفاده به کنترلر نیاز دارد، از دانلود پشتیبانی نمیکند و فقط 3p را پخش میکند. یک برنامه Peacock نیز وجود دارد، اما در اصل فقط یک میانبر برای وب سایت است، بنابراین از دانلود نیز پشتیبانی نمی کند. برای دانلود قانونی فیلمها در Quest، باید فایلهای APK گوشی اندرویدی Netflix یا Amazon Prime Video را از رایانه خود بارگیری کنید. با این حال، هیچ یک از این سرویس ها محتوای سه بعدی ندارند و نتفلیکس فقط 480p استریم می کند. دلیل این نیست که Quest به عنوان یک قطعه سخت افزاری قادر به استفاده از این مورد نیست، بلکه متا به سادگی نرم افزاری را برای آن ارائه نمی دهد. متا (در آن زمان فیسبوک) در روزهای Gear VR و Go، سرویس اجاره فیلم سه بعدی خود را داشت، اما پس از راهاندازی Quest آن را تعطیل کرد تا به جای آن یک برنامه شریک از Vudu راهاندازی کند. سپس سال گذشته، آن را نیز تعطیل کرد. این نوع فلیپ فلاپ استراتژیک درهم و برهم به سادگی در اکوسیستم اپل اتفاق نمی افتد.
برنامه های iPad
توانایی دانلود و اجرای درصد زیادی از برنامه های iPad یکی از بزرگترین مزیت های Apple Vision Pro به عنوان یک دستگاه محاسباتی عمومی نسبت به هر هدست مستقل موجود است. به عنوان مثال، من توانستم Slack و Trello را برای محل کار، Amazon Prime Video را برای تماشای فیلم هایی که قبلاً متعلق به خود یا به آنها دسترسی دارم، و Steam Link را برای اجرای بازی های رایانه شخصی خود در یک صفحه مجازی عظیم دانلود کنم.
در حالی که درست است که شما می توانید از طریق مرورگر وب در Quest و Pico به بسیاری از این خدمات دسترسی داشته باشید، اما این راه حلی پیچیده تر و کم تر است. برنامههای بومی هنوز در برخی موارد کاربرد دارند، به همان دلایلی که مردم هنوز از آنها به جای مرورگر، روی تلفن، تبلت و حتی رایانه شخصی خود استفاده میکنند.
مدیر ارشد فناوری متا گفت که از گوگل خواسته است تا Play Store خود را به هدستهای Quest بیاورد، که میتوانست اکثریت قریب به اتفاق برنامههای تبلت و گوشی اندروید را به Quest بیاورد. اما او ادعا کرد که گوگل گفت نه. این ممکن است به این دلیل باشد که گوگل میخواهد این مزیت را برای پلتفرم محاسبات فضایی خود که برای هدست آینده سامسونگ میسازد حفظ کند.
در حالی که دسترسی به آنها عالی است، اما همه برنامه های iPad با مکان نما ردیابی چشم به خوبی کار نمی کنند. برای مثال، در Amazon Prime Video با نگاه کردن به مرکز صفحه، مرزهای لمسی مستطیلی دکمه پخش نامرئی را برجسته میکند. این به قدری منحرف کننده است که من شوکه شده ام که اپل رسماً Prime Video را تبلیغ و توصیه می کند، و تنها راه حلی که می توانستم پیدا کنم استفاده از ویژگی Accessibility برای غیرفعال کردن موقت کنترل ردیابی چشم بود.
مشکل دیگر این است که برخی از توسعه دهندگان برنامه های کلیدی از در دسترس قرار دادن آنها در visionOS منصرف شده اند. به عنوان مثال، گوگل تمام برنامه های خود از جمله YouTube، Gmail و Photos را حذف کرد، در حالی که Netflix، Spotify و Snapchat نیز پلتفرم های بسیار محبوب خود را از دسترس خارج کرده اند. اسنپ چت مثال جالبی است زیرا دارای نسخه وب است، اما از آنجا که Safari در visionOS مبتنی بر نسخه iPad است، سایت اسنپ به سادگی شما را به دانلود برنامه iPad راهنمایی می کند که نمی توانید.
"محاسبات فضایی" و یکپارچه سازی مک
من از استفاده از توضیحات اپل در مورد ویژن پرو به عنوان یک "کامپیوتر فضایی" در این بررسی خودداری کرده ام. بحث در مورد این سوال که دقیقاً چه چیزی یک "کامپیوتر" را تشکیل می دهد، در بخش وسیعی از صنعت فناوری در بخش وسیعی از این دهه، به ویژه پس از عرضه iPad Pro، که اپل به آن معروف است، بیداد کرده است. بازاریابی با یک "کامپیوتر چیست؟" شعار.
اما با وجود بازاریابی اپل، اکثر متخصصان امروزه هنوز مک یا ویندوز را انتخاب میکنند، زیرا نرمافزار قدرتمند مورد نیاز خود را اینجا پیدا میکنند. مانند iPad Pro، XCode، Visual Studio یا Unity را در Vision Pro پیدا نخواهید کرد، بنابراین نمیتوانید از آن برای ساخت برنامه استفاده کنید. همچنین Adobe Premiere، After Effects، Photoshop یا Illustrator را پیدا نخواهید کرد. چیزی که واقعاً یک "رایانه" را از سایر دستگاه ها در عمل متمایز می کند، توانایی ایجاد حرفه ای است، نه صرفا مصرف. و از منظر محاسباتی، ویژن پرو درست مانند داشتن یک آیپد پرو با دسته ای از مانیتورهای خارجی است. اگر کار شما کاملاً مبتنی بر وب باشد خوب است. هر کاری را که میتوانید در Chromebook انجام دهید، میتوانید در Vision Pro بسیار بهتر انجام دهید. این در واقع بیشتر کارهای خودم را شامل میشود، و من دوست دارم که Vision Pro به من اجازه میدهد از روی مبل یا حتی تختم بنویسم. اما برای کارهای پیچیده تر به یک کامپیوتر واقعی نیاز دارید.
از نظر تئوری به نظر می رسد که اپل بتواند روزی به visionOS توانایی اجرای برنامه های macOS را بدهد. و برای 3500 دلار، واقعاً باید قبلاً باشد. اما در حال حاضر، تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که از Vision Pro به عنوان یک مانیتور قابل حمل برای مک فعلی خود استفاده کنید.
در مک بوک، این فرآیند به قدری یکپارچه است که به نظر جادویی می رسد. برخلاف سایر هدستهای مستقل، هیچ نرمافزار پخشکنندهای برای نصب، تنظیمی برای فعال کردن، و «برنامهای» برای نصب روی هدست وجود ندارد. یک اعلان شناور 'Connect' را در بالای صفحه نمایش می بینید و با نگاه کردن به آن و نیشگون گرفتن، صفحه مک بوک شما خاموش می شود و یک صفحه مجازی غول پیکر بالای آن ظاهر می شود. اگر این اعلان را نمیبینید، یا اگر از Mac رومیزی استفاده میکنید، میتوانید در مرکز کنترل به این ویژگی دسترسی داشته باشید.
کیفیت پخش بسیار عالی است و تأخیر کمتر از هر دسکتاپ از راه دور بی سیمی است که تا به حال امتحان کرده ام. این احتمالاً از مزایای کنترل سرتاسری سخت افزار و نرم افزار اپل در هر دو دستگاه ناشی می شود. به نظر می رسد که از طریق Wi-Fi Direct و بدون نیاز به شبکه محلی کار می کند، به این معنی که می توانید از آن در هر مکان و حتی اگر روتر شما دور است استفاده کنید. و صفحه نمایش مک در فضای مشترک اجرا می شود، بنابراین می توانید از برنامه های iPad و visionOS در کنار آن استفاده کنید.
با این حال، این پشتیبانی از مک بسیار محدود است. این فقط یک نمایشگر را پشتیبانی می کند، به این معنی که از نمایشگرهای اضافی واقعی و مجازی پشتیبانی نمی کند. این تا حدودی سرگرم کننده است، زیرا در Quest می توانید از Meta's Horizon Workrooms استفاده کنید تا مک بوک خود را به یک تنظیم مانیتور سه گانه تبدیل کنید و دو مانیتور جانبی کاملاً مجازی هستند. در حالت ایدهآل میخواهم بتوانم برنامههای macOS را از صفحه جدا کرده و در فضا قرار دهم. جالب است که ببینیم این ویژگی در بهروزرسانیهای آینده visionOS و macOS چگونه تکامل مییابد.
در مورد پشتیبانی از ویندوز، بدیهی است که داخلی نیست، اما می توانید از راه حل های شخص ثالث در اپ استور مانند Steam Link یا Parsec استفاده کنید. برای واضح بودن، من در مورد مشاهده یک مانیتور مجازی در اینجا صحبت می کنم، نه VR همهجانبه. برای اطلاعات بیشتر در مورد آن به ادامه مطلب بروید.
بازی
مورد استفاده اولیه Meta Quest بزرگترین ضعف اپل ویژن پرو است.
Superhot، Gorilla Tag، Population One، Resident Evil 4 VR یا Asgard's Wrath 2 را در اینجا نخواهید یافت. از اینکه درصد زیادی از بازیهای «ساخته شده برای ویژن پرو» را فقط در یک پنجره شناور اجرا میکنند، شگفتزده شدم، و تا حدودی سرگرم شدم، زیرا آنها اساساً فقط بازیهای آیپد هستند، با برخی عناصر فضایی گاه به گاه. و برای روشن شدن، اینها بازی های معمولی موبایل هستند. در حالی که Vision Pro از گیمپد پشتیبانی میکند، عناوین AAA که با تراشههای سری M مانند Assassin's Creed Mirage، Death Stranding و Resident Evil به آیپدها عرضه میشوند، از نمایش در فروشگاه برنامه visionOS منصرف شدهاند.
کمتر از 10 بازی واقعاً فضایی در Vision Pro در زمان نوشتن وجود دارد، به این معنی که بازیهایی که در آنها واقعاً به صورت سه بعدی با اشیاء مجازی که در یک مستطیل یا دایره قرار ندارند تعامل دارید. اینها عبارتند از Synth Riders، Super Fruit Ninja، Game Room، What The Golf و Lego Builder's Journey.
- Synth Riders در visionOS کمی با نسخه کنترلرهای ردیابی شده در سایر پلتفرمهای همهجانبه متفاوت است، اما گیم پلی اصلی بسیار شبیه است. این معادل بیت سابر اپل یا حداقل نزدیکترین به آن است.
- Super Fruit Ninja بیشتر شبیه به نسخه موبایل معروف است تا سری Fruit Ninja VR. در گذر انجام می شود و شما با دستان خود میوه را بکشید.
- Game Room یک شبیه ساز رومیزی کارآمد از توسعه دهندگان Demeo است که شامل Hearts، Chess، Battleship است.
- What The Golf یک بازی رومیزی است که در آن از حرکات دست برای پرت کردن یک توپ گلف مینیاتوری (یا گاهی اوقات چماق، واقعاً) در یک زمین مینیاتوری استفاده می کنید.
- Lego Builder's Journey یک بازی رومیزی است که در آن آجرهای مینیاتوری را برای تکمیل ساخت قرار می دهید، به نوعی مانند حل یک پازل.
از بین این بازیهای فضایی، فقط Synth Riders و Super Fruit Ninja شامل ایستادن و حرکت فعالانه هستند، در حالی که بقیه با سرعت آهسته و نشسته هستند.
چیزی که تجربه بازی فعال را در Vision Pro بسیار بدتر از Meta Quest می کند، کیفیت ردیابی اسکلتی دست و عدم وجود کنترلرهای ردیابی شده است.
بنا به دلایلی، توسعهدهندگان بازی فقط یک اسکلت ردیابی دستی با نرخ بهروزرسانی بسیار پایین برای کار با آنها دریافت میکنند، که باعث میشود در Super Fruit Ninja و Synth Riders احساس کندی و عدم واکنش نشان میدهند. چیزی که این موضوع را بسیار عجیب می کند این است که سیستم به وضوح قادر به ردیابی دست با نرخ به روز رسانی بسیار بالاتر است، که در هنگام استفاده از دستان خود برای جابجایی پنجره ها در فضای مشترک آشکار می شود. در این زمینه، ردیابی دست Vision Pro نسبت به Quest 3 برتری دارد، اما در بازی ها به طور قابل توجهی پایین تر به نظر می رسد. اینجا چه خبره؟
و صرف نظر از اینکه ردیابی دست چقدر خوب است، فقدان کنترلکنندههای ردیابی شده به شدت کاری را که توسعهدهندگان میتوانند انجام دهند محدود میکند، و فقدان بازخورد لمسی بسیار آشکار است. ضربه زدن به بلوک ها در Beat Saber در حالی که در واقع چیزی را در دست گرفته اید و هر ضربه را احساس می کنید بسیار رضایت بخش تر از تکان دادن دستان خود در هوا در Synth Riders در Vision Pro است.
به طور خلاصه، Apple Vision Pro یک هدست برای گیمرها نیست و اگر آن را به امید بازی بخرید، به احتمال زیاد به شدت ناامید خواهید شد.
یکی دیگر از تفاوت های جالب بین بازی در Quest و Vision Pro مدل قیمت گذاری است. در Quest بیشتر بازیها را کاملاً خریداری میکنید، با قیمتی بین 5 تا 60 دلار بسته به عنوان، هر چند یک اشتراک Quest+ 8 دلاری در ماه وجود دارد که به شما 2 بازی در ماه میدهد که تا زمانی که مشترک بمانید، نگه دارید. در Vision Pro، تقریباً تمام بازیها تاکنون از طریق سرویس اشتراک Apple Arcade در دسترس هستند که هزینه آن 7 دلار در ماه است. شما در واقع مالک این بازیها نیستید، بلکه فقط آنها را اجاره میکنید، اگرچه Job Simulator و Vacation Simulator تنظیم شده اند برای مقابله با این روند.. ترجیح می دهید یا از آن متنفر هستید یا نه، به دیدگاه شما در مورد خرید در مقابل اشتراک بستگی دارد.
اوه، و اگر میخواهید از Vision Pro بهعنوان هدست SteamVR در ویندوز استفاده کنید، میتوانید از قبل این کار را انجام دهید اگر یک توسعهدهنده ثبتشده اپل با مک هستید و با کامپایل کردن آن راحت هستید. پورت ALVR visionOS از منبع
Virtual Desktop و iVRy در حال کار بر روی برنامههای استریم رایانه مجازی VR برای فروشگاه visionOS هستند، اما در بهترین حالت ماهها باقی مانده است و اپل هیچکدام را تأیید نکرده است.
البته به خاطر داشته باشید که برای هیچ یک از این راه حل ها، نمی توانید بسیاری از بازی های SteamVR را به طور پیش فرض انجام دهید. بیشتر محتوای SteamVR از کنترلرهای ردیابی شده انتظار می رود و Vision Pro هیچ کدام را شامل یا پشتیبانی نمی کند. می توانید ایستگاه های پایه SteamVR Tracking و کنترل کننده های Index را اضافه کنید و از ابزاری مانند استفاده کنید کالیبراتور فضایی OpenVR به صورت دستی آنها را تراز کنید. اما اگر از قبل مالک آن نباشید، این تجهیزات برای شما حدود 600 دلار هزینه دارد و باید هر بار تراز کردن انجام شود. اگر مایل به انجام این کار نیستید، Vision Pro هنوز هم می تواند یک هدست عالی برای استفاده با دستگاه های ورودی ردیابی نشده، مانند چرخ های مسابقه برای مسابقه سیم کارت یا تنظیمات HOTAS برای شبیه سازهای پرواز باشد.
ویدیوی همه جانبه اپل
ویدیوی همهجانبه، محتوای 180 درجه یا 360 درجه که به طور کامل یا جزئی شما را احاطه کرده است، از سال 2014 Samsung Gear VR و حتی Google Cardboard، تمرکز اصلی هدست های VR بوده است. اما تقریباً همه یک چیز مشترک داشتند: آنها مکیده بودند. وضوح اغلب بد بود، مقیاس 3 بعدی اشتباه بود، و تقریباً همه آنها دارای انسداد فشرده سازی وحشتناکی بودند.
اپل از طریق سرویس اشتراک +Apple TV خود، که هزینه آن 10 دلار است، مستندهای همه جانبه ای را با استفاده از "Apple Immersive Video" ارائه می کند، به معنای ویدئو 8 بعدی 180K 3 درجه با رمزگذاری HEVC، و آنها را با نرخ بیت بالا پخش می کند. در حال حاضر کاتالوگ این است:
- غوطه ور شدن سیاره ماقبل تاریخ: سریالی از کارگردان برنده جوایز جان فاورو بر اساس سریال سنتی موجود Apple TV + Planet ماقبل تاریخ.
- ماجرا: مجموعه ای که ورزشکاران ورزش های شدید را در چالش های مختلف در سراسر جهان دنبال می کند. قسمت اول بر برجسته سازی تمرکز دارد.
- حیات وحش: a سریالی که شما را درست در کنار برخی از منحصر به فردترین حیوانات روی زمین قرار می دهد که توسط کارشناسان روایت می شود. قسمت اول بر روی Rhinos تمرکز دارد.
- اتاق تمرین آلیشیا کیز: یک فیلم مستند کوتاه که نگاهی به پشت صحنه جلسه تمرین آلیشیا کیز دارد.
کیفیت ویدیوی این مستندها فراتر از هر ویدیوی سه بعدی 180 درجه پخش شده ای است که من تا به حال امتحان کرده ام، و تنها با نسخه های از پیش دانلود شده محتوای Felix & Paul در Quest رقابت می کند. مقیاس تقریباً کامل است و اثر فشرده سازی در چشم نیست. این یک ادعای آشکار از کیفیت پخش متا در برنامه تلویزیونی Meta Quest است که در همان شبکه Wi-Fi در مقایسه با آن مسدود به نظر می رسد. Apple Immersive Video آنقدر خوب است که دیدگاه من را در مورد ویدیوی همهجانبه استریم شده از اخراج به هیجان تغییر داده است. من نمی توانم صبر کنم تا ببینم چه محتوای دیگری با استفاده از این قالب ارائه می شود. Vision Pro همچنین ظاهراً قادر به رمزگشایی ویدیوهای 3K است، بنابراین کیفیت می تواند در آینده حتی بهتر شود.
تنها شکایت من از Apple Immersive Video این است که ای کاش حداقل 270 درجه بود، نه فقط 180، زیرا اغلب به طرفین نگاه می کنم و دیدن نوار سیاه به طور قابل توجهی از غوطه ور شدن آن می کاهد.
همچنین اپلیکیشن دیگری وجود دارد که کنسرت های همه جانبه ای از T-Pain، Zara Larson و UPSAHL به نام AmazeVR ارائه می دهد. منظور من از کنسرتها، جریانهای کنسرت واقعی نیست - این تجربههای سفارشی است که عکسبرداری 180 درجه دوربین را با پسزمینههای رندر شده ترکیب میکند. در Quest و Pico نیز موجود است، اما در نمایشگرهای Vision Pro واقعاً می درخشد.
فیلم های فضایی
نوع دیگری از هدستهای محتوای ویدیویی که به طور منحصربهفردی برای مشاهده خوب هستند، ویدیوهای سه بعدی استریوسکوپی مستطیلی است.
اپل ویدیوهای سه بعدی استریوسکوپی را Spatial Video می نامد، اما هیچ چیز ذاتاً خاصی در مورد پیاده سازی اپل وجود ندارد به جز اینکه این دو نما را در جریان های جداگانه یک فایل HEVC ضبط می کند، نه صرفاً آن را به صورت کنار هم یا بیش از حد ذخیره کند.
دو مدل آیفون 15 پرو از 17.2 قادر به ضبط ویدیوهای فضایی هستند که در ماه نوامبر به صورت بتا و در ماه دسامبر به صورت عمومی منتشر شد.
مشاهده ویدیوهای فضایی ضبط شده توسط آیفون می تواند یک ویژگی منحصر به فرد برای Apple Vision Pro باشد، اما توسعه دهندگان رعدش را دزدید با انتشار برنامه های آیفون که به شما امکان می دهد آنها را به SBS 3D تبدیل کنید تا در هر هدست موجود تماشا کنید، و در این ماه متا این قابلیت را اضافه کرد برای همگام سازی آسان فیلم های فضایی آیفون با Quest برای تماشا. از آنجایی که ویدیوهای فضایی ضبط شده توسط آیفون فقط SDR 1080p هستند، تفاوت زیادی در مشاهده در Quest 500 3 دلاری و مشاهده در Vision Pro 3500 دلاری وجود ندارد.
یک کاری که Quest 3 نمی تواند انجام دهد، حداقل بدون تغییرات خط فرمان توسعه دهنده، ضبط ویدیوهای فضایی است. Apple Vision Pro فقط یک نمایشگر سه بعدی نیست، بلکه یک دوربین سه بعدی است. در حالی که آیفون با نسبت تصویر 3:3 با رزولوشن 16×9 فیلمبرداری می کند، Vision Pro ویدیوهایی با نسبت تصویر مربعی 1920:1080 در 1×1 می گیرد. هر دو فقط 2200 فریم در ثانیه هستند که محدودیت قابل توجهی برای هر نوع حرکتی است.
پرسونا و فیس تایم
پرسوناها آواتارهای مجازی واقعی اپل در visionOS هستند. شما Persona خود را با نگه داشتن Vision Pro در مقابل خود ایجاد می کنید تا به آن اجازه دهید در حین ایجاد عبارات مختلف صورت شما را اسکن کند، فرآیندی که در کل حدود یک دقیقه طول می کشد.
پس از تولید، Persona شما در زمان واقعی توسط حسگرهای ردیابی چشم و چهره هدست و همچنین ردیابی دست هدایت می شود. Persona شما در هر برنامه iPad یا iPhone که درخواست دوربین سلفی داشته باشد، و همچنین برنامههای visionOS که Personaهایی مانند FaceTime را ادغام میکنند، ظاهر میشود.
آنچه در FaceTime on Vision Pro واقعاً به خوبی انجام شده است، توانایی اشتراک گذاری است. شما می توانید نمای اول شخص خود را به اشتراک بگذارید، از جمله عبور، و همچنین فایل هایی مانند تصاویر و حتی مدل های سه بعدی، که گیرنده می تواند با یک ضربه آن را در فضای خود باز کند. این به من یادآوری می کند که چگونه متا به شدت یک برنامه پاتوق غیررسمی داخلی در مقیاس کوچک در Quest را از دست داده است. Horizon Workrooms بیش از حد اصطکاکی و رسمی است و بر اساس اشتراک گذاری رایانه شما ساخته شده است، نه اینکه به تنهایی از Quest استفاده کند.
اما در حال حاضر پرسوناها در visionOS به نمایش در داخل یک پنجره مستطیلی محدود شدهاند، مثل یک نمای وبکم سه بعدی. به نظر من این چیزی را که اجتماعی شدن در واقعیت مجازی را عالی می کند از دست می دهد: فضای مختصات مشترک. اگر در یک پلت فرم اجتماعی واقعیت مجازی روی هدست های دیگر هستید، فقط یک نسخه کارتونی از طرف مقابل را می بینید، بله، اما آنها در همان محیط 3 بعدی که شما وجود دارند، حسی از حضور اجتماعی ایجاد می کنند که توصیف یا حتی باور آن تا زمانی که شما به سختی می توانید آن را باور کنید. خودت آن را امتحان کن. میتوانید به اشیاء اشاره کنید، چیزی را به کسی تحویل دهید، یا جلسات گروهی را به گونهای برگزار کنید که با رویکرد شبکه وبکم که FaceTime در Apple Vision Pro تقلید میکند، امکانپذیر نیست. و مزایای یک فضای مختصات مشترک هر چه تعداد افراد بیشتری داشته باشید، ترکیب می شود.
خوشبختانه، اپل همچنین در حال کار بر روی «شخصیتهای فضایی» است که میتوانند در خارج از پنجرهها وجود داشته باشند و ملاقاتهای مجازی با فضای مختصات مشترک مانند سیستمهای آواتار واقعیت مجازی موجود را ممکن میسازند. این یکی از معدود به روز رسانی هایی است که اپل به طور خاص برای پس از راه اندازی تایید کرده است، و من نمی توانم صبر کنم تا آن را امتحان کنم.
خوب، پس این نظر من در مورد استفاده از Vision Pro برای برقراری ارتباط با سایر دارندگان هدست است، اما در مورد استفاده از Persona خود برای FaceTime با افرادی در دنیای بیرون که از تلفن یا وب کم استفاده می کنند، چطور؟ چیزی که در مورد FaceTime در Vision Pro عالی است، دیدگاهی است که از طرف مقابل دریافت می کنید. شما می توانید آن را به اندازه ای بزرگ کنید که با اندازه سر واقعی آنها مطابقت داشته باشد، تجربه ای بسیار جذاب تر از دیدن آنها بر روی یک مستطیل کوچک در دست. اما چیزی که در مورد FaceTime در Vision Pro وحشتناک است، دیدگاهی است که شخص دیگر از شما دریافت می کند. پرسوناها با توجه به سرعت تولید آنها و عملکرد آنها در یک هدست مستقل، فناوری فوق العاده چشمگیری هستند. اما آنها در اعماق دره عجیب و غریب باقی میمانند و واکنشهای افرادی که FaceTime در اختیار شما قرار میدهند از خنده تا شوک و انزجار متغیر است.
حالت سفر
در حالی که من اکنون ده ها ساعت از Vision Pro استفاده کرده ام، زمانی که برای اولین بار آن را در نیویورک تحویل گرفتم، تنها چند ساعت فرصت داشتم تا از آن در یک ساختمان ثابت استفاده کنم. فقط چند ساعت بعد در حال سوار شدن به هواپیمای خانه بودم، جایی که حدود شش ساعت از هشت ساعت را با پوشیدن ویژن پرو، وصل به پریز برق صندلی، گذراندم.
برای اینکه بتوانم این تجربه را مقایسه کنم، در واقع همین کار را با Quest 3 خود در پرواز انجام دادم به نیویورک. هر زمان که هواپیما تغییر ارتفاع می داد، سرعت می گرفت یا تمام عناصر مجازی را حمل می کرد در جهت مخالف پرواز می کرد و وقتی آشفتگی بود همه چیز به شدت تکان می خورد. برای استفاده عملی از Quest 3 در پرواز، مجبور شدم ردیابی موقعیتی را غیرفعال کنم، که عبور را نیز غیرفعال می کند. متا در حال کار بر روی یک حالت سفر برای Quest است، اما در حال حاضر این یک هدست فقط VR در پروازها است.
چرا Visual Inside-Out Tracking در هواپیماها به طور پیش فرض کار نمی کند؟
مردم اغلب فکر میکنند که سیستمهای ردیابی داخل به بیرون بدون نشانگر روی هدست، عینک و کنترلکنندههای خود ردیاب فقط از دوربینها استفاده میکنند، اما اینطور نیست. این سیستم ها به همان اندازه به واحد اندازه گیری اینرسی (IMU) متکی هستند، تراشه ای که شامل یک شتاب سنج و ژیروسکوپ کوچک است.
در حالی که دوربینها معمولاً با فرکانس 30 هرتز یا 60 هرتز کار میکنند، IMU معمولاً بهروزرسانیهایی را در حدود 1000 هرتز ارائه میکند که تأخیر بسیار کمتری را امکانپذیر میکند. با این حال، یک IMU در واقع نمی تواند حرکت مطلق را تشخیص دهد - حداقل نه مستقیم. شتابسنج در IMU شتاب را نسبت به گرانش حس میکند، و شما میتوانید انتگرال شتاب را در طول زمان برای رسیدن به سرعت بگیرید. و اگر دوباره انتگرال را بگیرید، این زمان از آن مقادیر سرعت در طول زمان، از موقعیت اصلی جابجا می شوید.
این فرآیند را محاسبه مرده می نامند. لحظه به لحظه، هر هدست و کنترلکنندهای خود را ردیابی میکند و اجزای نوری مانند دوربینها یا ایستگاههای پایه لیزری فقط برای تصحیح خطای تجمعی ناشی از پر سر و صدا بودن دادههای IMU استفاده میشوند. اما در یک وسیله نقلیه متحرک مانند هواپیما، شتابسنج شتاب خودرو را تشخیص میدهد و فکر میکند که خود هدست در حال حرکت است که منجر به رانش موقعیت ناگهانی و سریع میشود.
از طرف دیگر، Apple Vision Pro در حال حاضر دارای یک حالت سفر است و به طرز شگفت آوری خوب کار می کند. برخی از پیشکسوتان این صنعت قبلاً این امر را غیرممکن اعلام کرده بودند، و با این حال، کار می کند. این یک حالت 3DoF نیست، ردیابی موقعیتی باقی میماند، اگرچه کیفیت ردیابی بدتر از حد معمول است، همراه با لرزش و رانش جزئی.
در حالی که اپل دقیقاً نحوه عملکرد حالت سفر را فاش نکرده است، من گمان میکنم که ردیابی یا به طور کامل یا بیشتر به دوربینها وابسته است، بدون ورودی شتابسنج در IMU.
اشاره ای به درست بودن این توضیح این است که به شما هشدار می دهد که از پنجره به بیرون نگاه نکنید. این را امتحان کنید و با تغییرات قابل توجهی مواجه خواهید شد، زیرا سیستم بصری دیگر دارای ویژگیهای کنتراست بالا برای استفاده به عنوان مرجع نیست.
نتیجه گیری، و ویژن پرو دقیقاً برای چه کسی است؟
من زمان زیادی را صرف مقایسه Apple Vision Pro با Meta Quest 3 در این بررسی کردهام. من این کار را انجام داده ام زیرا این تنها دستگاه مصرف کننده قابل مقایسه است که در حال حاضر ارسال می شود. اما در حالی که Vision Pro به عنوان یک هدست اساساً فقط یک Quest 3 است - به این معنا که هر دو هدست تقریباً نیم کیلوگرمی با دو نمایشگر بزرگنمایی شده توسط لنزهای پنکیک هستند که دنیای واقعی را از طریق دوربین به شما نشان میدهند - نرمافزار و محتوای آن. تمرکز، معماری باتری و عدم وجود کنترلر، آن را به محصولی بسیار متفاوت تبدیل کرده است، که مسلماً حتی یک رقیب مستقیم نیست.
هدستهای کوئست بازار پر رونقی XR را پیرامون موارد استفاده از بازیهای همهجانبه، تناسب اندام و پلتفرمهای اجتماعی VR ایجاد کردهاند. Apple Vision Pro هنوز هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهد و سخت افزار آن برای این کار طراحی نشده است. اما کارهای دیگری را انجام می دهد که Quest یا اصلاً نمی تواند انجام دهد یا نمی تواند آنقدر خوب انجام دهد که مهم باشد.
در سال 2005، استیو جابز توسط والت موزبرگ، روزنامهنگار باسابقه فناوری درباره محدودیتهای ادغام ویدئو در فرم دستی آیپاد از او پرسید. در اینجا چیزی است که او گفت:
مشکل اساسی اینجاست که هدفون چیز معجزه آسایی است. شما یک جفت هدفون قرار می دهید و تجربه ای را که با یک جفت بلندگوی عالی به دست می آورید، به دست می آورید.
چیزی به نام هدفون برای ویدیو وجود ندارد. چیزی نیست که بتوانم با خودم حمل کنم و بتوانم آن را بپوشم و همان تجربه ای را به من می دهد که وقتی در حال تماشای صفحه نمایش پلاسمای 50 اینچی خود در خانه هستم. تا زمانی که کسی آن را اختراع نکند، شما این محدودیتهای متضاد را خواهید داشت.»
من می خواهم استدلال کنم که 19 سال بعد، هدف واقعی اپل ویژن پرو ارائه این ایده "هدفون برای ویدئو" است. ویژن پرو یک سینمای قابل حمل با صفحه نمایش بزرگتر از تلویزیون شما است که می تواند فیلم های سه بعدی را بهتر از هر تلویزیونی پخش کند. این یک مانیتور غول پیکر است که در کوله پشتی شما جای می گیرد. تمرکز فعلی Vision Pro بر تبدیل صفحهنمایش به نرمافزار است و وضوح آن را دارد.
البته سوال این است: آیا این کار را آنقدر خوب انجام می دهد که 3500 دلار ارزش داشته باشد؟ جواب البته این نیست. این بسیار سنگین است که برای بسیاری از افراد راحت باشد، و فقط برای اولین پذیرندگان ثروتمند قیمت گذاری شده است. اما موج اول اتومبیل ها، تلویزیون های رنگی، رایانه های شخصی و تلفن های همراه نیز چنین بود. دلیلی وجود دارد که اپل این محصول را به عنوان Pro معرفی کرده است و چرا بسیاری از انتشارات مطبوعاتی آن بر روی visionOS به عنوان محصول تمرکز دارند. این شروع یک دسته محصول کاملاً جدید برای اپل است، نه فقط یک خط، و Vision Pro فقط در مورد تنظیم پایه ها است.
اما من خط هدست بالقوه آینده ویژن را بررسی نمی کنم، من نسل اول اپل ویژن پرو را بررسی می کنم. Apple Vision Pro، به عنوان یک قطعه سخت افزار، به سادگی هفت برابر بهتر از Meta Quest 3 نیست. اما جادو در اینجا در پایه های نرم افزار است. برای چندوظیفگی و محاسبات عمومی، visionOS به قدری از پلتفرم Meta Quest جلوتر است که تصور اینکه Meta چگونه میتواند به آن برسد سخت است – تفاوتهای نرمافزاری بسیار فاحش است. بدون کنترلر Vision Pro به سادگی با موارد استفاده اولیه Quest رقابت نمی کند، اما موارد استفاده دیگر را بسیار بهتر انجام می دهد. این یک محصول بسیار متفاوت است.
اوه، و برای ارزشش، من تمام این بررسی را در داخل ویژن پرو نوشتم.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoData.Network Vertical Generative Ai. به خودت قدرت بده دسترسی به اینجا.
- PlatoAiStream. هوش وب 3 دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- PlatoESG. کربن ، CleanTech، انرژی، محیط، خورشیدی، مدیریت پسماند دسترسی به اینجا.
- PlatoHealth. هوش بیوتکنولوژی و آزمایشات بالینی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.uploadvr.com/apple-vision-pro-review/